خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال همه گیری از شبکه سه سیما

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران سریال ایرانی خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال همه گیری را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال همه گیری محصول سال ۱۴۰۲ به کارگردانی «محمد صادق بکتاشیان» و تهیه کنندگی «سعید کمانی» می باشد که فصل اول خود را با نام «موج اول» بر روی آنتن برده است. این سریال که جایگزین سریال نیکان می باشد، داستان شیوع کرونا در کشور است و روزهای ابتدایی شیوع این بیماری را نشان می دهد که عده ای درگیر این هستند آیا این بیماری کرونا است یا آنفولانزا؟ آنها در ادامه به این نتیجه می رسند که این بیماری همان کرونا است.

قسمت ۱۱ سریال همه گیری
قسمت ۱۱ سریال همه گیری

قسمت ۱۱ سریال همه گیری

یکی از بیمارها به اسم بدوی همان کسی که زنش اومده بود تا ببینه اگه نمیمیره ازش طلاق بگیره، میمیره. پرستار به اسم هانیه گریه میکنه و میگه من دیشب به دروغ بهش گفتم زنش نمیخواد ازش طلاق بگیره و منصرف شده اونم خوشحال شد و گفت امشب میتونم راحت بخوابم انقدر راحت خوابید که دیگه رفت به اون دنیا و گریه میکنه و میگه ای کاش بهش دروغ نمیگفتم دکتر مومنی میگه در هر صورت میمرد. شاهمیری با یکی از دکترهای سهامدار بیمارستان حرف میزنه و ازش میخواد تا سهامشو بهش بفروشه او میگه همچین کاری نمیکنه شاهمیری با پرویی میگه مجبوری که به من بفروشی اینجوری هم به زندگیت ادامه میدی هم مال و اموالتو داری هم مطب هاتو داری هم به کارت ادامه میدی وگرنه، دکتر میگه وگرنه چی؟ تو یادت رفته چی بودی؟ یه دفتر دار ساده! یه کاری میکنم به همونجا برسی! سپس توفیقی بهش یکسری پرونده نشون میده و میگه با اینا هم میتونم پروانه طبابتتو باطل کنم هم در اون مطباتو تخته کنم و نتونی دیگه طبابت کنی! دکتر با دیدن اون پرونده ها جا میخوره و میگه چی میخوای از من؟ شاهمیری میگه هیچی سهامتو بفروشی به من او بعد از امضاء کردن از اونجا میره.

یکی از بیمارها که دکتر برزین او را مرخص کرده دکتر را صدا میزنه و باهاش حرف میزنه و میگه من شرح حال خیلی خوب میدم همیشه دکترها سریع میفهمن من چمه دکتر برزین میگه خوب الان چیزی شده؟ اون میگه آره و دستشو رو یه جای شکمش میزاره و میگه انگاری یه جایی از اینجا خالیه یه جوریه برزین معاینه میکنه و میگه به احتمال زیاد التهاب روده ست واسه داروهایی که خوردیه. وقتی با متین تنها میشه میگه این زن مریض روانیه دوست داره تظاهر کنه به مریض بودن سریع ردش کنین بره وگرنه دردسر میشه واسمون متین قبول میکنه. حاج ابراهیم به دفتر وزیر میره تا درباره راه اندازی هرچی سریعتر کازخانه ها باهاش حرف بزنه او میگه شدنیه ولی تو این مدت کم نمیشه باید روالش طبق قانون پیش بره حاج ابراهیم میگه هر ساعت که داره به تاخیر میوفته معلوم نیست چند نفر جونشونو از دست میدن! انها سر این موضوع باهم کل کل و بحث میکنن سپس دست از پا درازتر حاج ابراهیم از اونجا میره. دکتر عیسایی با متین دعوا میکنه و میگه چرا آمار کشتار تو اینجا از همه بیمارستان ها بیشتره متین باهاش دعوا میکنه و میگه واستون متاسفم که خستگی باعث شده رو کارتون تاثیر بزاره.

آنها باهم بحث میکنن که متین در اخر با عصبانیت بهش میگه که چون ما گزینه آخر تو همه بیمارستان ها هستیم کسایی که یا جایی قبولشون نکردن یا پول درمان جاهای دیگه رو نداشتن ما خونه آخر همه جا هستیم واقعا متاسفم که فکر میکنین از کم کاری پرسنل اینجاست! بعد از کمی حرف زدن دکتر عیسایی ازش معذرت خواهی میکنه و میره. دکتر مومنی متین را آروم میکنه و میگه خیلی خوب جوابشو دادی آفرین حق با تو بود. اصغر به خانه جمید و فریبا رفته که حمید با دیدنش ازش میپرسه که چیکار کرده با کیا حرف زده؟ کی اومده بوده سراغش! اصغر میگه هیچی من با کسی حرف نزدم و انکار میکنه او یادش میاد که صاحب رستوران جلوی چرخ کامیون گذاشته بودتش و بهش گفته بوده که اگه چیزی نگه میره زیر چرخ او هم اسم امیرعلیو گفته که تو زندان گفته بوده چندتا ساک دلار داره که میتونه باهاش همه زندانیارو آزاد کنه باهاش آنها سر این موضوع باهم بحث میکنن و اصغر میخواد تا اون دلارهارو ول کنن و بیخیال بشن حمید سرزنشش میکنه به خاطر این کارهایی که با بی فکری اتجام میده….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال همه گیری از شبکه ۱ سیما + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا