خلاصه داستان قسمت ۱۲۱ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۲۱ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۲۱ سریال ترکی شربت زغال اخته
روزگار به آذرخش میگه فردا پخش زنده ست آذرخش میگه چی؟ من تا حالا پخش زنده نداشتم! روزگار میگه تو میتونی باید با اون دختر رو پخش زنده برین. چیمن و مهری باهم رفتن به کافه و باهمدیگه وقت میگذرونن که مته خان زنگ میزنه به چیمن و اونم بهشون ملحق میشه چیمن از ظاهر مهری متوجه میشه که کمی تو هم رفته و ازش میپرسه از مته خان خوشت نمیاد؟ او میگه نه اینجوری نیست فقط چون به بابام نگفتم خبر نداره یجوری شدم. پنبه زلفی را فرستاده پارچه زرد بگیره و اتاق عبداله را با پارچه زرد میپوشونه و برای بیمارستانم میفرسته و میگه اینجوری زودتر خوب میشه. شب ارطغرل به آذرخش زنگ میزنه و درباره برنامه زنده فردا باهم حرف میزنن سپس میره پیش مهری. مهری دو دل شده که به مته خان تو اینستاگرام درخواست بده یا نه و به خودش میگه نکنه بد برداشت کنه؟ سپس میگه نه اونا روشن فکرن اصلا به این چیزا فکر نمیکنن سپس درخواست میده. ارطغرل به اونجا میره و میپرسه امروز چیکارا کردی؟ او میگه هیچی با چیمن رفتیم قهوه خوردیم بعد اومدم خونه ارطغرل میپرسه خودتون دوتا بودین؟ مهری به دروغ میگه آره. شعله و روزگار در حال فیلم دیدن هستن که پلین به اونجا میاد و میگه که اومدم هدیه عروسیتونو بدم و عکس سونوگرافی بهش میده و میره روزگار میندازه اونور و میگه بطن ادامه فیلمو ببینیم شعله میگه به همین راحتی؟
روزگار میگه آره چون میدونم از من نیست مطمئنم از یه سوراخ دوبار نیش نمیخورم که فردای به حسابش میرسم. دوعا شب به فاتح میگه من فردا چند ساعتی بچه رو میسپارم پیش مادرت میخوام برم دانشگاه فاتح میگه باشه مامانم خوشحال میشه دوعا جا میخوره و میگه مشکلی نداری؟ فاتح میگه نه اون موقع زنم بودی اولویتت باید من می بودم ولی الان زنم نیستی هرکاری میخوای میتونی بکنی دوعا جا میخوره. فردای آن روز قبض برق را برای سولماز میارن که او میبینه ۸ هزار لیر اومده و شوکه میشه مامور میره کنتور را نگاه میکنه و میگه طبقه پایینی یه سیم از کنتور شما کشیده واسه خودش آنها جا میخورن که امید همچین کاری کرده. شعله میگه خودم یه کاریش میکنم تو چیزی نگو. تو مسیر شعله با عبداله خان قرار میزاره تا درباره امید و نورسما باهاش حرف بزنه. ماشین کانال رفتن دنبال نازلی و او سوار میشه و به سمت کانال راهی میشه دلبر دوست نورسما بهش زنگ میزنه و میگه اومدم ترکیه به مامانم سر بزنم دوباره برگردم نورسما به مادرش زنگ میزنه و دعوتش میکنه اونجا برای عصر. دلبر به اونجا میره و باهمدیگه گرم صحبت میشن و رفع دلتنگی میکنن. برنامه تلویزیونی آذرخش شروع شده و برای نازلی هم اسپانسر پیدا شده واسه تحصیلش. روزگار هم همزمان به خانه پدر نازلی رفته و راضیش میکنه به درس خوندن…