خلاصه داستان قسمت ۱۲۷ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۲۷ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۲۷ سریال ترکی شربت زغال اخته
شعله به خانه میره که سولماز با دیدنش به طرفش حمله میکنه و میخواد کتکش بزنه و بهش بد و بیاره میگه که آذرخش و بقیه جلوشو میگیرن که شعله جا میخوره و میگه مگه من چیکار کردم؟ آنها باهاش دعوا میکنن و میگن یعنی چی چیکار کردم؟ تو کاری کردی که ما نمیتونیم سرمونو بالا نگه داریم! دوعا باهاش دعوا میکنه و میگه تو میفهمی؟ با بابای فاتح ریختی روهم! اصلا به ما فکر کردی؟ شعله میگه باشه ببخشید که انقدر ناراحتتون کردم ولی از انتخابم پشیمون نیستم حقمه که با کسی که دوستش دارم باشم! سولماز میگه اون ادمی که میگی متعهله! شعله میگه اومد گفت میخواد جدا بشه وگرنه صد سال سیاه قبول نمیکردم و میره. شعله تو خانه اش گریه میکنه و حالش خوبه نیست که امید بهش زنگ میزنه و بهش میگه گند زدی حسابی و میره پیشش تا باهاش حرف بزنه. نورسما به امید میگه حا مامانم خوب نیست چند روزی میرم اونجا بمونم و بعد از جمع کردن وسایلش از اونجا میره. تو خونه جو اصلا خوب نیست و پنبه حرف های عبداله خان را تو ذهنش مرور میکنه که بهم میریزه و مدام میگه برو به درک و اتاق را میریزه بهم.
سپس تمام لباس های عبداله خان را از تراس به پایین پرت میکنه که بچه هاش با شنیدن صداش و دیدن لباس هایی که پرت میشن تو حیاط به اتاقش میرن و سعی میکنن آروم و کنترلش کنن. آذرخش با عامر قرار میزاره و باهاش درباره دوعا حرف میزنه که عامر میگه دوعا اصلا تقصیری نداره که بخواد اونجا اذیت بشه! امید وقتی پیش شعله میره بهش میگه تو زندگی کلی آدمو داغون کردی! این چه کاری بود؟ شعله میگه من بیتقصیرم خودش اومد گفت من جدا میشن ازدواج نکن! وگرنه برای فراموش کردنش که من میخواستم با یه نفر دیگه ازدواج کنم! ولی پشیمون نیستم هرکاری کردم واسه دلم بود. شعله پیش عبداله خان تو هتل میره و باهاش حرف میزنه و از وضعیتی که پیش اومده میگه عامر به اونجا میاد و با عبداله خان بحث میکنه و میگه میدونی داری چیکار میکنی؟ همه رو داغون کردین! اما در آخر وقتی میبینه حرفاش اثری نداره از اونجا میره. کایهان از مته خان تو شرکت از ماجرا باخبر شده و میره پیش آذرخش اینا و میگه حواستون هست شعله با یه مرد ثروتمند ریخته روهم؟ از همه ما باهوش تر بود سولماز باهاش دعوا میکنه و میگه ساکت بشه. تو خونه پنبه پیش همه تو سالن میره که لمان پیشش میره دوعا با اومدنش میره تو اتاقش که فاتح میخواد دنبالش بره اما پنبه ازش میخواد سرجاش بشینه و بهش رو نده…