خلاصه داستان قسمت ۱۲۹ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۲۹ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۲۹ سریال ترکی شربت زغال اخته
همه خانواده اونال ها پشت در اتاق عمل وایسادن. ارطغرل با آذرخش در حال حرف زدنه و بهش از احساسش بهش میگه و ازش یجورهایی خواستگاری میکنه آذرخش میگه تو که میدونی تو چه موقعیتی هستم یکم بهم زمان بده ارطغرل قبول میکنه. آذرخش وقتی به خونه میره دوعا را میبینه او ازش میخواد بره پیشش تا باهم حرف بزنن سپس درباره وضعیت عامر باهاش حرف میزنه آذرخش بهم میریزه و گریه میکنه و سولماز بغلش میکنه. شعله به بیمارستان رفته که پنبه با دیدنش باهاش دعوا میکنه و شعله با پررویی میگه من اینجام فقط واسه عبی! فاتح میخواد به طرفش حمله کنه که جلوشو میگیرن و شعله را عبداله خان از اونجا میبره. سپس بعد از چند دقیقه امید میره پیش شعله و باهاش صحبت میکنه. دکتر بیرون میاد و به عبداله خان میگه که عمل بهتر از چیزی که مدنظرمون بود پیش رفته ولی هنوز بیهوشه چند روزی هم بیهوش میمونه و باید تو بخش مراقبت های ویژه بمونه انها میپرسن خطرات رفع شده؟ دکتر میگه نه هنوز باید ببینیم بعد از به هوش اومدن چه تاثیری روشون عمل داشته و میره. عبداله خان همه را به غیر از مته خان و زلفی میفرسته برن خونه. امید خبرو به آذرخش میده و او خداروشکر میکنه.
شعله حرص میخوره که نمیتونه تو این وضعیت بره پیششون. تو خونه سر میز شام همه نشستن که دوعا میرسه از راه و دعا میکنه که دیگه همچین بلاهایی سرشون نیاد سپس میخواد بره اتاقش که فاتح هم میخواد بره پیشش اما پنبه نمیزاره و میگه بشین غذاتو بخور. آخر شب دوعا با فاتح حرف میزنه و میگه مادرت از من متنفره اما فاتح ازش میخواد درکش کنه یکم و کوتاه بیاد دوعا بحث عقدو وسط میکشه که فاتح یاد حرف های پنبه میوفته که گفته بود اگه ازدواج کنی باهاش شیرمو حلالت نمیکنم و میگه وقت بده بهم فعلا وقتش نیست. همگی تو سالن میشینن و برای حال عامر دوعا میخونن. آذرخش شبانه به بیمارستان میره و عبداله خان اجازه میگیره تا برای ۵ دقیقه از پشت شیشه ببینتش. بعد از چند روز عامر به هوش میاد و حالش بهتر میشه و به خونه میبرنش….