خلاصه داستان قسمت ۱۳۵ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۳۵ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۳۵ سریال ترکی شربت زغال اخته
پنبه میخواد به دوعا حمله کنه که جلوشو میگیرن و دوعا میگه جلوشو نگیرین بزار بیاد، او دوباره با دوعا بدرفتاری میکنه که دوعا میگه دیگه روم اثر نداره انقدر زیاد شده تعداد بد رفتاریتون که عادت کردم حالا هم میرم پیش دخترم شما بیوفتین به جون هم و میره. فاتح میره پیش دوعا و میگه این چه کاری بود؟ او میگه حقشه زیادی پا روی دمم گذاشته بود دیگه خسته شدم فاتح و دوعا سر پنبه بحث میکنن که دوعا میگه اون زن همیشه داره دخالت میکنه تو همه چیز دیگه نمیزارم از این به بعد هم تو باید اولویتت خانواده ات یعنی زن و بچه ات باشه انقدر که میگی واست مهمیم پس یکمم عمل کن بهش! فاتح میره پیش مادرش تا باهاش حرف بزنه او بهش میگه من قسمت داده بودم! چرا این کارو کردی؟ او میگه میخوام فقط خوشبخت بشم! پنبه میگه با اون زن خوشبخت نمیشی! اون ازت طلاق میگیره و بچه ات را هم میگیره و میره! سپس بعد از کمی حرف زدن فاتح از اونجا میره. مته خان به عامر خبر میده که امروز تو شرکت مصطفی با عمو دعواش شده بود عامر جا میخوره و میگه از مصطفی بعید بود فردا میرم حرف میزنم با عموت. نیلای به دوعا میگه اون زن سنی ازش گذشته خجالت بکش! توقع داشتی کاری که خاله ات باهاش کرده رو نادیده بگیره و باهات خوب باشه؟ دوعا میگه ولی من پشت شمارو گرفتم و بی تقصیر بودم! ولی دیگه نمیزارم این کارو بکنه تو هم یه نگاه به زندگیت بکن! تو همه چیت دخالت میکنه یه حریم شخصی ندارین! حتی پسر خودتو یواشکی رفتی ختنه کردی! سپس میره و نیلای تو فکر میره.
آخر شب دوعا به شعله رنگ میزنه و ماونو برای قهوه دعوت میکنه فردا به اونجا. فردای آن روز عامر تو شرکت با عبداله خان اول درباره دعواش با مصطفی و بعد درباره آپدیت کردن کارشون حرف میزنه که عبداله خان قبول نمیکنه و میگه همین روالی که داریم بریم جلو اما عامر موافق نیست و میگه بعدا حرف بزنیم الان نمیشه باهات حرف زد و میره. پنبه میخواد بره بیرون که میبینه سنگول داره تدارک میبینه واسه همین به لمان زنگ میزنه تا به جاش بره رستوران و پیشنهاد میده دیگه بیاد اونجا باهم کار کنن اونم خوشحال میشه و قبول میکنه. شعله میاد و اونا با دیدن شعله شوکه میشن بعد از کمی بحث کردن نیلای و زلفی پنبه را میبرن به یه سالن دیگه و سعی میکنن آرومش کنن. بعد از کمی صحبت کردن شعله میره و دوعا میره پیش آذرخش و سولماز و اونارو برای شام دعوت میکنه و میگه به مناسبت دوباره عقد کردن من و فاتحه اونا تبریک میگن و سپس قبول نمیکنن و میگن خوب نیست اما دوعا راضیشون میکنه و به مادرش میگه به ارطغرل هم بگه. زلفی پیشنهاد میده که میتونیم یه نقشه ای بکشیم که نشون بده شعله مزاحتمون میشه تا اینجوری ازش شکایت کنین و چند روزی بیوفته تو بازداشتگاه پنبه خوشش میاد و استقبال میکنه از این نقشه. چیمن و مهری با مته خان رفتن به کافه و اونجا مته خان از مهری تشکر میکنه که زندگیشو نجات داد و دست غمزه را رو کرد واسش اونجا دو تا دختر باحجاب شیک میان که مهری وقتی نظر مته خان را میبینه که میگه کسی که حجاب داره که استایل خاص و شیکی نداره تو فکر میره….