خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی عشق از نو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکی عشق از نو را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی عشق از نو (به ترکی استانبولی: Aşk Yeniden) مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای، در ژانر کمدی، عاشقانه است که مهر ۹۹ با دوبله فارسی توسط شبکه های جم در حال پخش می باشد. بازیگران اصلی آن ازگه ازپیرینچی، بورا گولسوی می باشند.

قسمت ۱۳ سریال ترکی عشق از نو

خلاصه داستان سریال ترکی عشق از نو 

زینب که بدون خبر دادن به خانواده اش، با عشقش اَرتان به آمریکا فرار کرده بود، بعد از اینکه توسط ارتان ترک شد، با پسر چند ماهه اش، نا امید به ترکیه برمی گردد. زینب که نمی‌داند چه توضیحی دربارهٔ پسرش، به پدر خود بدهد، درمانده سوار هواپیما می‌شود. از طرف دیگر فاتیح که برای فرار از نامزد اجباریش به آمریکا رفته بود، بعد از شکست عشقی در آمریکا تصمیم به بازگشت به ترکیه می‌گیرد. داستان این دو که در راه برگشت به خانه با هم آشنا می‌شوند، قصهٔ سریال عشق از نو ست.که لحظات خنده دار و عاشقانه‌ای را می‌آفریند.

قسمت ۱۳ سریال ترکی عشق از نو 

زینب سعی دارد موضوع را طبیعی جلوه دهد و به فاتح اشاره میکند که ارتان دوست آنها در آمریکا بوده است. فاتح ابتدا جا خورده اما سپس متوکت می شود و او نیز وانمود میکند که ارتان را می شناسد. همان لحظه، صدای داد و بیداد سلین می آید که برای اورهان که مست کرده، کمک میخواهد. همگی به حیاط می روند. مقدس از اینکه اورهان در خانه آنهاست و بی آبرویی می کند، عصبانی شده و او را از خانه بیرون میکند. زینب از توهین های مقدس کلافه شده و با او دعوا میکند و او را بخاطر دعوت فادیک و حرف کشیدن از او زیر سوال می برد. مادر بزرگ وقتی ماجرا را می فهمد یه زینب حق میدهد و از مقدس ایراد میگیرد. مقدس میگوید که قصد داشته تا در مورد عروسی بچه ها بیشتر بداند زیرا آنها را با لباس عروسی ندیده است. مادر بزرگ نیز او را تأیید کرده و سراغ عکس عروسی آنها را میگیرد. فاتح و زینب به دروغ می‌گویند که عکس ها در آمریکا است و باید برای آنها بفرستند. اورهان که بیرون آمده، بخاطر اینکه شوکت او را به خانه راه نمی دهد، جایی برای ماندن ندارد و برای همین به قایق می رود، اما کامل و جواد از ترس شوکت او را راه نمی دهند. اورهان به قایق چند نفر از دوستان دیگرش می رود اما همگی میگویند که شوکت به آنها سپرده است که او را راه ندهند و آنها از ترس شوکت، اورهان را جواب میکنند.

اورهان که در سرما مانده و پولی ندارد، گوشه ای در اسکله دراز می کشد. سلین که دلش به حال اورهان سوخته، با او تماس گرفته و وقتی میفهمد که او در خیابان مانده است، از او میخواهد به آنجا بیاید تا پنهانی او را در خانه نگه دارد. زینب و فاتح به خانه شوکت برگشته و فاتح میگوید که فردا باید دنبال لباس عروس و کاس بروند تا هرچه سریع تر عکس تهیه کنند. صبح روز بعد، اورهان از اتاق زیر زمین بیرون آمده و پنهانی از صبحانه فهمی برداشته و می خورد. وقتی قهمی به اشپزخامه می رود و می فهمد که صبحانه اش غیب شده، متعجب می شود. سلین متوجه می شود که کار اورهان بوده است. مریم اوزر، صاحب یک شرکت بزرگ در ترکیه که مشتری خرید امتیاز کارخانه شکرچی زاده است، به ترکیه آمده و پیگیر خرید کارخانه است. او با فاتح تماس میگیرد اما فاتح میگوید که قصد فروش کارخانه را ندارد. فاتح و زینب به مزون لباس عروس می روند و زینب اصرار دارد تا با عجله، یک لباس تهیه کند. فاتح نیز به آرایشگاه می زود تا حاضر شود. در خانه فهمی، مقدس یک دوره خیریه با دوستان خود دارد تا همگی دور هم جمع شده و با بازی و جمع کردن پول، به خیریه کمک کنند. کمی بعد، یادگار برای اینکه شب خانوادگی به خانه فهمی دعوت هستند، به همراه همسایه هایشان به خانه فهمی می آید تا برای تدارک شام کمک کنند. مقدس از اینکه مقابل دوستانش، با آمدن آنها آبرویش رفته است، شرمنده می شود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا