خلاصه داستان قسمت ۱۴۳ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۴۳ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۴۳ سریال ترکی شربت زغال اخته
کسی که زلفی آورده تا دعا بخونه و چشم شور از روشون برداشته بشه مراسمو شروع میکنه. بعد از پنبه برای نورسما و نیلای هم دعارو میخونه. قمر خانم با دخترش حوا میره کانال پیش آذرخش و روزگار تا باهاش حرف بزنن درباره ادامه تحصیلش اونجا حوا شروع میکنه خودشو معروف و خوشگل دونستن که روزگار میگه نه تو خوشگل نیستی اصلا معروفی نیستی دقیقا به چی معروفی الان؟ حتی پی-تو دیدم اصلا قشنگم نمیرقصی! و شروع میکنه به گفتن نقصاش آذرخش میگه این چیزا الان رو بورسه اما بعدا که دیگه قدیمی بشه و کسی دنبالت نکنه میخوای چیکار کنی؟ اون موقع هم که دیگه ترک تحصیل کزدی میخوای چجوری پول دربیاری؟ زندگی کنی؟ سپس بهش میگه شب مراسم خیریه داریم واسه کسانی که میخوان تحصیل کنن ولی بودجه ندارن تو هم بیا با مادرت تا شاید دیدت عوض بشه او قبول میکنه. امید میره خونه و به نورسما انگشترو میده و بهش میگه مدیرعامل شرکت جواهرات شده و ترفیع گرفته نورسما خوشحال میشه و بهش تبریک میگه و ازش تشکر میکنه بابت هدیه. شب دوعا و فاتح حاضر شدن تا برن به مراسم که قبل از رفتن فاتح دوباره به دوعا میگه که خسته شده اگه میخواد طلاق بگیره تموم کنن و میره که دوعا باز از این حرفش ناراحت میشه و استرس میگیره.
تو مراسم همه یکی پس از دیگری میان آذرخش وقتی عامر و گورکم را باهم میبینه بهم میریزه که از چشم ارطغرل دور نمیمونه. گوکان برادر گورکم از چیمن خوشش اومده و اونو زیرنظر داره که مهری متوجه شده و بهش میگه. وقتی چیمن میخواد به سرویس بره او جلوشو میگیره و به بهونه مراسم عروسی یکی از آشناهاش شماره شو میگیره. فاتح تو مراسم میبینه که عامر الکل میخوره و شوکه میشه. مراسم تموم نشده که عامر با گورکم بیرون میزنن و میرن به کلوبی که پاتوقشونه و اونجا نوشیدنی میخورن و میرقصن. وقتی فاتح و دوعا به خانه میرن فاتح به پنبه میگه که عموش الکل میخورد او جا میخوره و با ناراحتی میگه خدا بهش کمک کنه این همه سال با ایمان بود الان داره کافر میشه! پنبه وقتی با مصطفی تنها میشه ازش میپرسه مشکلش چیه چیشده؟! او میگه هیچی و میره تو اتاقش. فردا صبح سر میز صبحانه از دادگاه برای نیلای احظاریه میاد که او جا میخوره و با دیدن نامه میبینه احظاریه طلاقه او شوکه میشه و میره از مصطفی دلیلشو میپرسه که همه با شنیدن این ماجرا مات و مبهوت میشن مصطفی میگه میدونم اون بچه از من نیست! و سر این موضوع باهاش دعوا میکنه که نیلای با عصبانیت میگه آره اون بچه از تو نیست خیالت راحت شد؟ همگی شوکه شدن!…