خلاصه داستان قسمت ۱۴۶ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۴۶ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۱۴۶ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۴۶ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۱۴۶ سریال ترکی شربت زغال اخته

چیمن به مهری میگه که چقدر از گوکان اردم خوشش اومده و میگه که بقیه پسرها بچه ان ولی این میگه سر جلسه میره کاره ایه واسه خودش و باهم تو فضای مجازی درباره اش سرچ میکنن که فقط کارهاش و لوح تقدیراشو میبینن. از طرفی زنی به نام هلال به گوکان زنگ میزنه و میگه دخترهارو از مدرسه برداشتم اگه دیر میای خونه بهشون زودتر غذا بدم گوکان میگه بده. دوعا با فاتح حرف میزنه و میگه دلم نمیخواد برم میخوام جمره تو یه خانواده بزرگ بشه! فاتح خوشحال میشه و دوعا ازش میخواد برن خونه خودشون اما فاتح میگه نمیتونم و سر این موضوع باهم بحث و کل کل میکنن و در آخر دوعا میگه اینجا من خفه میشم نمیتونم توروخدا! فاتح میگه اگه منو دوست داری و منو میخوای همینجا باید باهام بمونی دیگه نمیکشم من نمیتونم مامانمو تنها بزارم دوعا میگه باشه متوجه شدم و هردوشون رو برمیگردونن و گریه میکنن. عبداله خان با شعله تلفنی حرف میزنه، از طرفی چیمن تو فکر گوکانه، نیلای گریه میکنه و بچه شو میخوابونه، مصطفی تو فکره و خواب و خوراک نداره. عامر حاضر شده و میخواد بره پیش گورکم که صبح ازش دعوت کرده بود اگه خواست به دورهمیش با دوستاش بره. بعد از رفتن عامر برای مته خان یه بسته از طرف آزرا که صبح کیفشو پیدا کرده بود میاد که جا میخوره و وقتی نوشته را میبینه میفهمه که به خاطر آوردن کیف پولش ازش تشکر کرده مته خان لبخند میزنه.

مصطفی به خانه آذرخش رفته و به نیلای میگه بیا باهم حرف بزنیم. مصطفی بازم ازش میپرسه اون بچه از منه یا نه؟ نیلای عصبی میشه و میگه اون تست کوفتیو میگیرم میندازم تو صورتت بعدش من ازت جدا میشم حالا هم گمشو برو بیرون مصطفی کلافه میشه و میره. گورکم با دیدن عامر خوشحال میشه. فاتح از مصطفی میپرسه با نیلای حرف زدی؟ او میگه نمیشه گفت حرف همش داد زد و باهم درد و دل میکنن به خاطر وضعیتشون. روزگار نورسمارو به خونه اش میرسونه به خاطر دیروقت بودن همون موقع شعله میاد که نورسما سریع خداحافظی میکنه از روزگار و میره، شعله و روزگار باهم بحث میکنن و میرن. نورسما میره خونه و میبینه امید تو خودشه و بهم ریخته ست که میپرسه چیشده او میگه آقا ادریسو از صبح پیدا نمیکنم نمیدونم چیشده سابقه نداشته! نورسما آرومش میکنه که امید میگه ول کن تا صبح صبر میکنم. فردای آن روز عبداله خان به شعله زنگ میزنه و بهش میگه بهتره و باهم قرار میزارن تو کافه. پلیس ها به دفتر کار امید میرن و دنبال ادریس میگردن و امید و هرکسی که حق امضاء دارن دستگیر میکنن. عبداله به شعله میگه یه کم زمان میخوام وکیل گفت حدود ۱ سال زمان میبره شعله جا میخوره و میگه چی؟ من نمیتونم یه گوشه منتظر باشم تا تو یه روزی طلاق بگیری و بعد از کمی بحث میگه تموم شد و میخواد بره که عبداله خان میگه یعنی چی؟

چی میگی؟ شعله میگه من اولویت اول میشم فقط نه دوم! و میره. فاتح و دوعا باهم میرن تا طلاق توافقی بگیرن فاتح ازش میپرسه مطمئنی؟ او میگه تو مطمئن باشی منم هستم و میرن. شعله تو راه تمام حرف های سولماز، آذرخش و پنبه میوفته و گریه میکنه و میگه خودم کردم که لعنت بر خودم باد! امید از کلانتری به نورسما زنگ میزنه و میگه منو بازداشت کردن که او شوکه میشه و میگه چی؟ امید میگه ادریس پولشون میکرده میخوان منو بفرستن دادگاه نورسما شوکه شده! عایشه جلوی انجمن منتظر آذرخشه و آذرخش با دیدنش میگه تو کجایی؟ دنبالت بودم! او میگه وقتی ارطغرل خان فهمید خواستم باهاتون حرف بزنم اخراجم کرد آذرخش میگه چرا آخه؟ از کجا میشناسین همو؟ عایشه میگه او مدت هاست که به من تعرض میکنه آذرخش شوکه میشه عایشه ازش کمک میخواد. وکیل به فاتح و دوعا میگه طلاق توافقی بهترین راهه امضاء کنین ۳ روز دیگه دادگاه دارین آنها امضاء میکنن. شعله میره به خانه پنبه، پنبه بهش میگه بازم که تو اومدی اینجا بی حیا! شعله میگه باید باهمدیگه حرف بزنیم…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا