خلاصه داستان قسمت ۱۴۷ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۴۷ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۴۷ سریال ترکی شربت زغال اخته
شعله به پنبه میگه برنده شدی خواستم از خودم بشنوی ازش جدا شدم دیگه هم قبولش نمیکنم پنبه میگه ارزششو داشت؟ او میگه نه نداشت خیلی اذیت شدم پنبه میگه حالا واسه چی اومدی اینجا؟ شعله میگه واسه عذرخواهی میدونم کارم غلط بود اشتباه بود اومدم واسه اینکه کلا تموم بشه واسم دیگه و بعد از عذرخواهی میره. دوعا و فاتح به خونه میرن و به پنبه میگن که داریم طلاق میگیریم از پیش وکیل میایم پنبه میگه هرچی صلاحه و بعد از رفتن دوعا به اتاقش به فاتح میگه ناراحت نباش راحت شدی به زور که نمیشه ولی وقتی میفهمه جمره حضانتش با دوعاست ناراحت میشه که فاتح میگه تموم شد رفت خسته شدم دیگه بهتره جمره پیش مادرش باشه منم آخر هفته ها میارمش پیشت. نورسما به فاتح زنگ میزنه و ماجرارو میگه و ازش کمک میخواد آنها باهم میرن به دادگاه و منتظرن ببینن چی میشه. پنبه پیش دوعا میره و میگه از رفتن جمره ناراحتم ولی کاری نمیشه کرد فکر نکن من خوشحالم نه اصلا اینجوری نیست دوعا میگه ولی من خوشحالم نه واسه طلاقم واسه اینکه از این خونه دارم میرم و با جمره میره خونه مادرش تا ماجرارو برای اونا بگه. روزگار تو کانال پیش آذرخش میره و بهش میگه امید دستگیر شده آذرخش جا میخوره. دوعا خونه مادرش هست که اونجا دوعا بهشون میگه میخواد از فاتح جدا بشه اونا جا میخورن و دوعا میگه که ایندفعه توافقیه نیلای میگه ناراحت شدم که دوعا جا میخوره.
امید دادگاهش تموم میشه و تا دادگاه بعدی باید بازداشت بشه که وکیل میگه سعی میکنم با وثیقه بشه آزادش کرد. فاتح نورسمارو میزاره خونه و میره پیش مصطفی. مصطفی بهش میگه جواب آزمایش اومد عبداله پسر منه حالا باید چیکار کنم؟ اگه منو نبخشه چی؟ فاتح میگه من چی بگم به تو آخه بدون مشورت چیکارا که نکردی! آذرخش وقتی به خونه میره دوعا به اونم میگه ماجرارو سپس میره سر قرار با ارطغرل. گوکان به چیمن زنگ میزنه و برای قهوه دعوتش میکنه چیمن قبول میکنه و باهم قرار میزارن. شعله هرچی به امید زنگ میزنه میبینه جواب نمیده. نورسما به خونه مادرش رفته و اونجا ماجرای امید را میگه پنبه حرص میخوره و میگه آبرومون رفت! نورسما از اینکه او فقط به فکر خودشه کلافه میشه و حسابی نگران امیده. آذرخش میره سر قرار با ارطغرل و بهش میگه نتونستم چیزی نگم و خودمو کنترل کنم ولی عایشه بهم گفت بهش دست درازی کردی ارطغرل جا میخوره و میگه چی؟ این زن کلا مشکل روحی داره و از من خوشش میومد و وقتی پسش زدم شروع کرد به پاپوش درست کردن پشت سر من الان شوکه شدم اینو شنیدم! آذرخش میگه نمیتونستم نگم مثل خوره تو وجودم بود و اونو میرسونه به خونه که آذرخش میگه اگه ناراحتت کردم معذرت میخوام و میره. عامر نیلای را میرسونه و با آذرخش روبرو میشه و روع میکنن صحبت کردن که ارطغرل از تو ماشین میبینه و حرص میخوره…
