خلاصه داستان قسمت ۱۵۰ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۵۰ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۱۵۰ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۵۰ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۱۵۰ سریال ترکی شربت زغال اخته

فاتح که پنبه اونو به بهونه عیادت مریض برده بود اونجا متوجه میشه که پنبه یه خوابه دیگه واسش دیده. پنبه با مادرگورکم وقتی تنها میشن باهم درباره بچه ها حرف میزنن و دعا میکنن که از همدیگه خوششون اومده باشه. آذرخش وقتی به خانه میره همه با دیدن حالش میگن یه خبرهایی شده چیشده؟ او میگه که من و عامر دوباره باهم شروع کردیم اونا اول جا میخورن و میگن با اتفاق های اخیری که افتاده؟ آذرخش میگه آره برگشت گفت از اول شروع کنیم انگار که هنوز همو نمیشناسیم خانواده اش بهش تبریک میگن و واسش خوشحال میشن. فاتح تو خونه با مادرش بحث میکنه و میگه که کارت درست نبوده و میره. عامر وقتی به خانه میره مته خان میگه تا این موقع شب کجا بودی بابا؟ او میگه با آذرخش شام خوردم او میگه چی؟ واسه مشکل خانوادگی؟ عامر میگه نه مشکل شخصیمون مته خان خوشحال میشه و میگه همینه! ایول! پنبه با فاتح حرف میزنه و درباره گورکم ازش میپرسه او میگه نمیدونم ندیدمش اصلا پنبه میگه خوشگله اگه بگی نه چشمات مشکل داره فاتح میگه نه انکار نمیکنم خوشگله ولی دلیل نمیشه باهاش ازدواج کنم نمیخوام الان دکتر میاد برای چکاب عبداله خان که حرفشون نصفه میمونه و میرن.

سر میز صبحانه مهری با ارطغرل حرف میزنه و میگه چیمن میخواد بره کاراکوئه یه بار دنج هست ازم خواست منم برم باهاشون خاله اش هم میاد به مته خان هم میخوان بگن بیاد ارطغرل میگه من با این شب گردیا مشکل دارم و بهش اجازه نمیده که مهری ناراحت میشه و به چیمن خبر میده. سر میز صبحانه چیمن به خانواده اش میگه که بابا واسم پول زد همگی تعجب میکنن که دوعا میگه چند وقت پیش باهاش حرف زدم از اون موقع خیلی عوض شده و انگاری روش تأثیر گذاشته آذرخش میگه این که خیلی خوبه خوشحالم سپس میگه که مهری هم باباش اجازه نداد بیاد. دکتر به پنبه و بچه هاش میگه که عبداله خان سویه جدید کووید را گرفتن و بایدها و نبایدهایی بهشون میگه و میره. فاتح به نورسما میگه امروز یکم زودتر تعطیل کن اگه میتونی بیا شرکت وکلا میخوان بیام شاید امید به قید وثیقه آزاد بشه نورسما خوشحال میشه و قبول میکنه. تو شرکت عامر با فاتح حرف میزنه و او درباره کارهایی که مادرش داره انجام میده بهش میگه عامر جا میخوره و میگه دست بردارین!

حالا کی هست اون دختر؟ فاتح تا میخواد بگه یوسف میاد و میگه نورسما خانم اومده رفت پیش وکلا فاتح میگه بعدا حرف میزنیم عموجان و میره. وکلا میگن که تونستیم با قید وثیقه آزادش کنیم و باید هرروز بره کلانتری امضاء بزنه نورسما خوشحال میشه و باهم میرن به کلانتری دنبال امید. شعله اونجا به نورسما زنگ میزنه که او بهش میگه ماجرارو شعله خوشحال میشه. گورکم میره با مادرش حرف میزنه و فامیلی خواستگارارو میپرسه او میگه پسر اونال هاست گورکم شوکه میشه و وقتی از اتاق بیرون میره تو اینترنت میزنه و میفهمه عامر عموی فاتحه و به خودش میگه گند زدی! امید آزاد میشه و باهم میرن به خانه پیش پنبه تا غذا بخورن. ارطغرل میره پیش مهری و باهاش حرف میزنه که او ازش گلگی میکنه و میگه تو اصلا نمیزاری من جوونی کنم هیچ دوستی ندارم! وضعیتمو نمیبینی؟ ارطغرل بعد از کمی حرف زدن باهاش میگه باشه میتونم منم باهات بیام امشب؟ آخه گفتی شعله خاله چیمن هم میاد مهری خوشحال میشه و بغلش میکنه و میگه البته…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا