خلاصه داستان قسمت ۱۵۱ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۵۱ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۵۱ سریال ترکی شربت زغال اخته
عامر به گورکم زنگ میزنه تا درباره تغییر هیئت مدیره حرف بزنه که گورکم استرس میگیره که اون میدونه قضیه رو یا نه و وقتی میبینه چیزی نگفت میگه فردا میتونی بیای شرکت؟ میخواستم باهات حرف بزنم عامر میگه باشه. نورسما و امید به خانه خودشون میرن و اونجا نورسما سعی میکنه با امید حرف بزنه و حال و هواشو عوض کنه اما امید میگه من خیلی خسته ام میخوام زود یه دوش بگیرم برم بخوابم و میره. فردای آن روز چیمن تو آنتالیا در حال تمرین قواصیه که گوکان را اونجا میبینه و جا میخوره سپس باهم میخوان برن ناهار بخورن. شعله به خانه نورسما رفته تا امید را ببینه نورسما میگه من باید برم سرکار چیزی نمیخواین؟ شعله میگه نه برو من حالا حالاها هستم. مصطفی و نیلای به خانه آذرخش رفتن تا از سولماز تشکر کنن واسه اینکه نیلای اونجا مونده بود و اونجا نیلای میگه که دیشب مامانم با فاتح رفته بودن واسه خواستگاری دوعا جا میخوره ولی خودشو کنترل میکنه مصطفی میگه اینجوریم نیست فاتح خودشم خبر نداشته به بهونه عیادت مریض مادرم بردتش دوعا میگه اون هرکاری میخواد میتونه بکنه به من ربطی نداره چرا به من میگین؟ فاتح رفته پیش عامر و درباره گورکم بهش میگه عامر وقتی میفهمه اون دختر گورکمه جا میخوره و چیزی نمیتونه بگه.
فاتح به گورکم زنگ میزنه و باهاش شام قرار میزاره او قبول میکنه. عامر پیش گورکم رفته و اونجا باهاش حرف میزنه و میگه معلوم هست داری چی کار میکنی؟ گورکم میگه منم شوکه شدم اتفاق عجیبی افتاده وقتی بعدا اسمشو شنیدم فهمیدم تازه. عامر میگه تو که جوابت مثبت نیست نه؟ او میگه چرا نباشه؟ فاتح خیلی خوش قیافه ست عامر میگه من. مسخره کردی؟ رابطه ما چی میشه؟ اون برادرزادمه! گورکم میگه رابطه ما یه شب بوده چیزی نبوده که بزرگش کنیم عامر بعد از کمی حرف زدن باهاش با کلافگی میره. پنبه و لمان و زلفی به کانال رفتن تا غذایی که بردن را باهم بخورن اونجا روزگار میگه که نورسما ماشینشو واسه کار امید فروخته و پنبه میفهمه و اونو حسابی جلوی همه سرزنش میکنه و میره. روزگار به خاطر اینکه حرف از دهنش پریده از نورسما معذرت خواهی میکنه که او میگه عیب نداره من عادت دارم به این رفتارهای مادرم بار اولش نیست و میره. آذرخش به خانه میره و اونا ماجرای نیلای و حرفاش و اینکه دوعا به خاطر خبری که نیلای داده بهم ریخته حرف میزنن. فاتح سر قرار با گورکم میره که با دیدن گورکم که بی حجابه شوکه میشه گورکم میگه سورپرایز! فاتح جا میخوره و میگه این سورپرایز خیلی بزرگیه….