خلاصه داستان قسمت ۱۵۲ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۵۲ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۵۲ سریال ترکی شربت زغال اخته
ارطغرل به همراه مهری رفته کاراکوئه اونجا شعله با دیدنش میگه اومدی اینجا؟ ارطغرل میگه آره با دخترم اومدم خوش گذرونی شعله میگه خوبه ولی برای محافظت ازش اومدی آخه تا کی؟ فکر کردی داری بهش خوبی میکنی ولی اینجوری نیست! فکر کن فردا مردی این دختر چیکار باید بکنه تک و تنها؟ احتمالا اولین مردی که باشی هم هست میاد سمتش و اینم بهش نزدیک میشه بعدم از ترس نمیتونه ازش جدا بشه و تباه میشه زندگیش بزار درس های زندگیو پیش خودت یاد بگیره! سپس شروع میکنن به خوشگذرونی. شب دوعا ناراحت و بهم ریخته ست که آذرخش میره پیشش تا کمی آرومش کنه. گارسون میاد پیش فاتح و گورکم و بهشون میگه که قراره کم کم رستوران به کلوب شبانه تبدیل بشه اگه میخواین صورت حسابو بیارم فاتح میگه بیارین ولی گورکم میگه زود نیست؟ کمی خوش بگذرونیم فاتح جا میخوره و قبول میکنه و باهم شروع میکنن به رقصیدن. فردای آن روز پنبه میره پیش فاتح و ازش میپرسه چخبر؟ دیشب چطور بود؟ او میگه خوب بود خوابم میاد میخوام بخوابم. مته خان آزرارو به محل کارش میرسونه و او ازش میخواد ماشین دستش باشه عصر بیاد دنبالش مته خان قبول میکنه.
فاتح میره پیش دوعا برای دیدن جمره دوعا سعی میکنه ازش حرف بکشه تا ببینه از خواستگاری چیزی میگه یا نه اما او چیزی نمیگه و دوعا کلافه میشه ولی کنترل میکنه. پنبه در نبود نورسما میره پیش امید و به خاطر اتفاق های اخیر کمی سرزنشش میکنه سپس بهش میگه که میخوایم دیگه کاری نکنی بشینی خونه و برای ناراحت نکردن دخترمون حقوق بگیری ازمون میخوای برو ببرون کار کنی بکن ولی اون چندرغاز به درد زندگی دختر من نمیخوره امید بهم میریزه. چیمن از اومدن گوکان به آنتالیا و مته خان از آشناییش با آزرا بهم میگن. عامر با گورکم تلفنی حرف میزنه و میگه این درست نیست تا دیر نشده برگرد از این کار! گورکم میگه من از فاتح خوشم اومده بهش فکر میکنم درست باشه و نباشه واسم مهم نیست حرفی نزنیم مشکلی پیش نمیاد! فاتح با مصطفی از گورکم میگه که خوشش اومده ازش مصطفی خوشحال میشه. نیلای با زلفی میره پیش پدر دوعا و ازش پولشو میخواد او بهش میگه اتفاق بدی افتاده کل پول پریده طرف کلاهبرداری کرده! پول خودمم پریده نیلای ناراحت میشه و حالش بد میشه از این اتفاق. فاتح میره خونه و مادرش میپرسه که نظرش چیه او میگه نمیخوام خیلی کشش بدم بریم خواستگاری پنبه خوشحال میشه. دوعا رفته پیش شعله که آذرخش میره پیششون و وقتی میره سرویس بهداشتی تو سطل آشغال کیت بارداری میبینه که دو خط پررنگ شده او با دستمال برمیداره و میره پیششون و میگه این مال کدومتونه؟ کدومتون حامله ست؟….