خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۵ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۵ سریال ترکی شربت زغال اخته
آذرخش پیش فاطما میره و بهش میگه ازم شکایت شده او میگه چی؟ کی ازت شکایت کرده؟ آذرخش میگه چند وقت پیش با چیمن فته بودیم بیرون یه زن محجبه اونجا بود من داشتم با چیمن حرف میزدم که اون شنید بعد داد و بیداد کرد که به من توهین کردی ازت شکایت میکنم انگاری هم کرده! فاطما میگه خوب توهین کردی؟ او میگه نه من گفتم از اینا همه جا هست سپس باهمدیگه کمی حرف میزنن و در آخر آذرخش ازش میخواد تا به مادرش چیزی نگه که بهم نریزه. آذرخش از اونجا میره پیش شعله و باهاش حرف میزنه و میگه تو از اون شب نه اومدی خونه من نه زنگی چیزی! شعله میگه مامان با تو خوشحاله دیگه دیگه چی میخواین! آذرخش سعی میکنه اونو آروم کنه و بعد از کمی حرف زدن ازش میخواد تا قبل از رفتن به سرکار پیشش بره چون پیرزنه و دلش میشکنه. آذرخش پیش سولماز مادرش برمیگرده. عامر با مته حرف میزنه و میگه امروز با چیمن و مادرش برنامه بولینگ بزاریم؟ یه ناهارم میخوریم مته بهش میگه تو مدرسه بس نیست ببینمش؟ سپس میپرسه راستی تو خیلی دوست نداری کسیو زیاد ببینی و باهاش قرار بزاری خبریه؟ عامر میگه چیزی بینمون نیست فقط دوتا دوستیم.
عامر به آذرخش زنگ میزنه و خبر برنامه بولینگ را بهش میده او قبول میکنه و میگه خوبه. سولماز میشنوه حرفاشو و میگه مگه این مرد چند روز پیش باهات قرار نگذاشت؟ آذرخش تایید میکنه و بهش میگه که من و عامر فقط برای بچه هامون باهمدیگه در ارتباطیم مادرش بهش میگه من بهت دارم اخطار میدم اون با عبداله خان یه ناهار خورد زنش اومد اینجا اون بازیارو درآورد حالا هم تو الان میان میگن که داداشمونو دارین از راه به در میکنین! آنها سر این موضوع باهمدیگه کمی بحث میکنن سپس آذرخش میخواد بره که به مادرش میگه شعله میخواد بیاد تیکه بهش نندازیا! و میره. تو خونه عبداله خان پنبه با نیلای تنهایی حرف میزنه و میگه بیا بریم باهم امامزاده تو هم ازش بچه بخواه او میگه او اول میگه مگه نازام؟ من خودم نمیخوام فعلا پنبه میگه استغفرالله من کی این حرفو زدم گفتم بریم باهم دوعا کنیم نیلای سپس قبول میکنه به این شرط که کسی نفهمه بگن نازاست پنبه قبول میکنه. جان وکیل آذرخش سر قرار با خانمی میره که از آذرخش شکایت کرده. جان ازش میخواد تا بین خودشون تموم کنن بره پی کارش تا الکی به دادگاه کشیده نشیم اون خانم قبول میکنه و میگه به یه شرط که موکلتون بیاد از من و خواهرم عذرخواهی کنه ما هم شکایت نمیکنیم.
جان قبول میکنه و میگه من با موکلم حرف میزنم شما هم با خواهرتون حرف بزنین. نیلای به خیریه رفته و وقتی میفهمه یه خانم دیگه بیشترین کمک را به خیریه کرده بهشون میگه مصطفی هنوز کمک نکرده اون حتما پول خوبی میده و اون بیشترین کمک کننده میشه مسئول خیریه میگه اینجوری خیلی خوب میشه و خوشحال میشه که نیلای میگه سخنرانی آخر برنامه به شوهر من میرسه دیگه؟! آنها تایید میکنن. نیلای خوشحال میشه و سریعا به مصطفی زنگ میزنه و میگه که فردا تو برنامه اختتامیه سخنرانی داره او با کلافگی میگه این چه کارهاییه که میکنی! نیلای میگه من دارم تمام تلاشمو میکنم بیارمت تو چشم پس غر نزن! سپس میگه باید یه پولی هم واریز کنی او میگه باشه بگو واست بریزن نیلای خوشحال میشه. جان پیش آذرخش میره و میگه که باید عذرخواهی کنه تا اونا ازش شکایت نکنن او میگه پس کلا بیخیال شو چون من معذرت خواهی نمیکنم کاری نکردم که بخوام معذرت بخوام! عامر پیش عبداله خان میره و میگه که هتلی که کایهان میگفت بگیریم کلی مشکل داره و سندش تو رهن بانکه میگی چیکار کنیم؟ او میگه خودت هرکاری میخوای بکنی بکن. عامر واسه طلاقش از زنش ازش کمک میخواد که او میگه منو دخالت نده که عامر ناراحت میشه و میره. او به کایهان زنگ میزنه و میگه که هتلو نمیخوان بعد از قطع تماس کایهان حسابی ناراحت و عصبی شده…..
