خلاصه داستان قسمت ۱۶۰ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۶۰ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۶۰ سریال ترکی شربت زغال اخته
دوعا با چیمن حرف میزنه و میگه نمیشه گوکان همینجوری بگرده واسه خودش تاوان پس نده باید بریم پیش زنش و بهش بگیم قضیه رو باید بفهمه که شوهرش چجور آدمیه! شعله پیش خانواده اش میره و بهش از اومدن عبداله خان میگه سولماز با حرص میگه چی؟ باز اومد؟ چی میگفت؟ شعله میگه هیچی تازه ماجرای بارداریمو فهمیده اومده بود تا بگه ازم دست نمیکشه و حمایتم میکنه دوعا میگه هنوز طلاق نگرفته روش شده بیاد دوباره؟ شعله میگه میخوام نیاد من این بچه رو واسه خودم میخوام به اونم اصلا احتیاجی ندارم و نمیخوامش دیگه. سولماز و آذرخش باهاش حرف میزنن و میگن بچه آوردن راحته ولی باید به فکر آینده اش باشیم که به مشکل میخوره یا نه! شعله میگه مردم از بانک اسپرم بچه دار میشن و در آخر به خانه خودش میره. آذرخش راهی خونه عامر میشه. مته خان وقتی به خانه برمیگرده با عامر حرف میزنه و بهش میگه از آزرا جدا شدم خیالت راحت شد؟ الان خوشحالی؟ بعد از کمی حرف زدن بهش میگه نکنه تو رفتی دوباره پیشش تهدیدش کردی! آره وگرنه چرا باید یهو رفتارش تغییر کنه! عامر انکار میکنه و بعد از زدن حرفاش مته خان میره که عامر خداروشکر میکنه.
بعد از رفتن مته خان سر قرار با چیمن آذرخش به اونجا میاد و به عامر یه هدیه میده عامر با دیدن هدیه اش حسابی خوشحال میشه و از آذرخش میخواد با چشم بسته از صفحه های موسیقی که آورده یکیو انتخاب کنه عامر صفحه انتخاب شده را تو دستگاه میزاره و با همان آهنگ با آذرخش شروع میکنن به رقصیدن و هم خوانی کردن و حسابی خوشمیگذرونن. کایهان با لمان حرف میزنه تا سعیشونو بکنن که مته خان با مهری صمیمی بشه و باهم ازدواج کنم. شب وقتی عبداله خان به خانه برمیگرده نورسما به همه میگه که با امید جدا از هم زندگی میکنیم یخورده قرار شده تنها باشیم بعد باهم حرف بزنیم همه جا میخورن و عبداله خان میگه با دور بودن از هم میخواین مشکلتون حل بشه؟ بهت گفته برو خونه بابات الان زنگ بزنه بگه بیا دوباره میری؟ و بعد از سرزنش کردنش میره اتاقش. فردای آن روز عبداله خان میره پیش سولماز و باهاش تنهایی حرف میزنه که از شعله دست نمیکشه و حمایتش میکنه فقط یکم مشکلات هست اونارو باید پشت سر بزاره سولماز بهش میگه این مشکلاتی که میگین شریک ۴۰ ساله زندگیتونه! و ازش میخواد از دخترش فاصله بگیره چون اونم یه مادره و شرم داره که اونو در خونه شون ببینه و ازش میخواد بره. چیمن با دوعا میرن به دم در خانه گوکان که زنش میاد و دوعا میگه اومدیم درباره شوهرتون حقیقتیو بگیم او میگه خیر باشه بفرمایید داخل….