خلاصه داستان قسمت ۱۶۲ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۶۲ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۶۲ سریال ترکی شربت زغال اخته
آذرخش وقتی میشنوه میگه چی؟ تو داری چی میگی؟ چیمن میگه ما صیغه کردیم آذرخش با چیمن دعوا میکنه و بهش حمله میکنه که او دستمالو از رو سرت بردار برو تو اتاقت اما چیمن میگه من دیگه زن گوکانم و به حرف مادرش گوش نمیده که آذرخش میگه پس دیگه کنار من تو این خونه جایی نداری و اونا از اونجا میرن که آذرخش از دوعا میپرسه ماجرا چیه؟ او میگه منم چیز زیادی نمیدونم فقط میدونم که یه مدت باهم بودن ولی جدا شده بودن نمیدونم چرا این کارو کرده! آذرخش حسابی عصبی و بهم ریخته ست که به عامر زنگ میزنه او هم سریعا به طرف خانه آذرخش راهی میشه. شعله به اونجا میاد و میگه چیشده؟ چرا اینجورین؟ دوعا میگه که آذرخش وقتی میفهمه اونم میدونسته بیشتر عصبی میشه و با شعله دعوا میکنه که شعله میگه چرا به من میپری به من چه؟ و بعد از کمی بحث از اونجا میره خونه خودش. مهری به هوش میاد و ارطغرل خداروشکر میکنه و ازش میپرسه که چرا این کارو کرده او میگه که من عاشق مته خان شدم ولی فکر میکردم اونم دوستم داره چون عمو کایهان بهم گفت که دوست داره منو منم رفتم بهش گفتم که اون گفت اینجوری نیست آبروم رفت! و گریه میکنه که ارطغرل آرومش میکنه.
عامر میرسه خونه آذرخش و اونو آروم میکنه سپس ازش میخواد آروم باشه تا یه فکری بکنن. گورکم وقتی میفهمه که گوکان با اون دختر محرم شده جا خورده سپس با پدرش حرف میزنه درباره فاتح تا دوباره باهم اوکی بشن گورکم میگه این دختره چیمن خواهر زن سابق فاتحه اینا خانوادگی ناجورن! اینا زندگی فاتحو خراب کردن اصلا این دخترم شاید با نقشه اومده! پدرش با شنیدن این حرفا نرم میشه. مادر گوکان از چیمن خوشش نیومده و دستشو نمیزاره ببوسه سپس میرن خونه خودشون اونجا گوکان میگه که باید جلوی خانواده ام و بیرون پوشش داشته باشی چیمن قبول میکنه. بعد از رفتن عامر آذرخش با دوعا میرن خونه شعله و آذرخش ازش معذرت میخواد شعله هم معذرت میخواد ازش و همدیگرو بغل میکنن. فردای آن روز آذرخش حاضر شده و میگه میرم اون خونه دخترمو برمیدارم برمیگردونمش خونه. پنبه با عبداله خان حرف میزنه درباره شعله و اون بچه و میگه من جدا نمیشم نمیزارمم حق و حقوق بچه هامو بخوره! فاتح میگه بهشون که پدر گورکم راضی شده پنبه خوشحال میشه. آذرخش رفته به خونه پدر گورکم و داد میزنه تا چیمن را ببره اما چیمن باهاش راهی نمیشه و ازش میخواد از اونجا بره آذرخش میگه زندگیتو حیف میکنی و با ناراحتی میره…..
