خلاصه داستان قسمت ۱۶۵ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۶۵ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۶۵ سریال ترکی شربت زغال اخته
پنبه با شعله دعوا میکنه و میگه تو با چه رویی اومدی اینجا؟ سپس وقتی میفهمه شعله میخواد اونجا بمونه به نیلای میگه چمدانشو باز کن ولی نیلای با دست زدن به چمدان میگه اینکه خالیه! پنبه پوزخند میزنه و میگه اینو بدون من همیشه یه قدم ازت جلوترم. پنبه میگه خوب بزارین بمونه و همه جا میخورن که شعله میگه باشه پس میمونم جنگ شروع شد عبداله خان کلافه میشه و میگه من که رفتم هرکاری میخواین بکنین. او میره به خانه عامر و باهاش حرف میزنه و ماجرارو میگه او شوکه میشه. عبداله خان میگه امشب اینجا میمونم فردا میرم هتل که عامر و مته خان میگن همونجا بمونه و اتاق را واسش آماده میکنن. شعله به آذرخش زنگ میزنه و ماجرارو بهش میگه آذرخش کلافه شده و میگه زبان من دیگه از دست کارهای تو قاصره! سپس شعله ازش میخواد به مامانشون چیزی نگه فعلا. نیلای به نورسما زنگ میزنه و میگه که شعله اونجا اومده نورسما شوکه میشه و میگه فردا صبح میام اونجا. ببینم چخبره. فردای آن روز شعله به سونگل میگه که صبحانه شو ببره تو اتاقش ولی وقتی پنبه میفهمه میگه برو بگو بیاد تو آشپزخانه کوفت کنه. عبداله خان به شعله زنگ میزنه و میگه بریم کافه صبحانه بخوریم و حرف بزنیم او قبول میکنه و میره پیش پنبه و از قصد بهش میگه که با عبی قرار دارم سپس باهم کمی کل کل و بحث میکنن و شعله میره.
نورسما بعد از حرف زدن با مادرش میره سرکار و استعفا نامه اش را به روزگار میده. روزگار شوکه میشه و نمیخواد قبول کنه و میگه برو یه روز دیگه ام فکر کن درباره این استعفا و رفتنت از این شهر نورسما میگه ممنون ولی تصمیمم قطعیه و میره. مسعود برای عامر که تو شرکته دوتا گلوله هدیه میفرسته که عامر پوزخند میزنه و میگه مثل اینکه حرفام روش تأثیر نداشته! باشه خوددانی. شعله با عبداله خان حرف میزنه و بهش میگه برو دادگاه کارهای طلاقو شروع کن هرچقد میخواد کش پیدا کنه عیب نداره تا تموم شدنش باهم میریم خونه خودمون با بچه مون زندگی میکنیم عبداله خان خوشحال میشه و ازش میخواد از اون خونه بیرون بیاد که شعله میگه نه اول باید کارامو بکنم بعد. چیمن میره خونه مادرش و وقتی میفهمن که او روزه ست همه شوکه میشن. مسعود سوار ماشین میشه و وقتی میبینه راننده اش راننده خودش نیست شوکه میشه و میخواد پیاده بشه که میبینه در قفله آنها ادم های عامر هستن و میبرنش پیش عامر. عامر باهاش حرف میزنه و میگه واسم هدیه فرستادی خواستم به زبون خودت حرف بزنم و تهدیدش میکنه که این دفعه آخریه که بهت تذکر میدم از زنم فاصله میگیری! نیلای با زلفی میره پیش زنی که از فامیل های دور مادرشه تا درباره خانواده اش بدونه. فاتح ماشین فرستاده دنبال گورکم تا ببرتش جایی و سورپرایزش کنه…..
