خلاصه داستان قسمت ۱۶۶ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۶۶ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۶۶ سریال ترکی شربت زغال اخته
فاتح با گورکم رفتن سوار کشتی شدن و باهم خوش میگذرونن. فاتح بهش میگه از رابطه اش با دوعا که ما همیشه به هم وصلیم چون جمره این وسطه و بالاخره بهم ربط پیدا میکنیم گورکم میگه شاید دوعا ازدواج کرد چون جوونه امکانش ازدواج کنه فاتح میگه نه بابا دوعا با یه بچه کوچیک تو این سن که ازدواج نمیکنه! سپس بحثو عوض میکنن و درباره مراسم افطاری صحبت میکنن. تو کانال نورسما وسایلشو جمع کرده و میخواد بره که روزگار بهش میگه نرو حیفه! اما نورسما میگه تصمیممو گرفتیم! آذرخش هم بهش میگه که بیشتر فکر کنین اینکه کارتو ول کنی درست و منطقی نیست شما جوونین امکان داره اونجا دوام نیارین باز هم با امید حرف بزن نورسما دو دل شده و تصمیم میگیره بارم حرف بزنه با امید. به چیمن تو خونه بهش فشار اومده روزه گرفتن و آب میخوره که خدمتکار میبینه و چیمن ازش میخواد به کسی چیزی نگه که او قبول میکنه و میگه به کسی چیزی نمیگم ولی مواظب باش و زودتر عادت کن چون قرار عروسشون بشی که کارت زاره! چیمن میگه انقدر سخت گیرن؟ او تأیید میکنه و میگه خیلی و میره. تو خونه سولماز میپرسه چرا خبری از شعله نیست؟ آخرین باری که ازش خبری نبود خبرهای خوبی نرسید!
آذرخش میگه این روزها خیلی سرش شلوغه درگیر تدارکات مراسمه دوعا میگه این روزهای اول بارداری حساسه کار زیاد واسش خوب نیست! سولماز میگه نمیدونم ناراحت باشم یا خوشحال! آذرخش میخواد آرومش کنه و میگه نگران نباش اون دیگه تصمیمشو گرفته میدونه داره چیکار میکنه سولماز میگه به چیمن هم همینو میگی؟ او میگه اینا باهم یکی نیست شعله با خواست خودشه ولی چیمن معلومه به زوره از اون روسری روی سرش معلومه! و باهم کنی بحث میکنن. فاتح درباره افطاری با پدرش و عموش تو شرکت حرف میزنه و تصمیم میگیرن به خاطر شعله تو هتل بگیرن. شب همه جمع شدن و هتل و پنبه از چیمن به خاطر محجبه شدنش تعریف میکنه و تشویقش میکنه نیلای شروع میکنه به تیکه انداختن که عبداله خان میخواد که حرف نزنه. اونجا غیر مستقیم به خواهرش توهین میکنن که چیمن بهم میریزه و میخواد جوابشونو بده که جلوشو میگیرن. تو خونه وقتی برمیگردن عبداله خان از تصمیمی که با شعله گرفتن حرف میزنه که پنبه میگه من بیخیال نمیشم! و اینو بدونین که یه روز خوش نمیبینین! نورسما و امید تصمیم گرفتن نرن و در ازاش مثل اوایل بشن جوری که اصلا به هم گیر ندن و کار خودشونو بکنن و کاری که نمیخوان انجام ندن…