خلاصه داستان قسمت ۱۷۱ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۷۱ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۱۷۱ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۷۱ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۱۷۱ سریال ترکی شربت زغال اخته

فاتح میاد و میگه عروس و مادر چی دارین میگین؟ گورکم میگه نه فقط داشتیم یکم حرف میزنیم سپس بعد از رفتن گورکم پنبه به فاتح میگه این چه جورشه دیگه دو روعه! یه روز یه جور یه روز دیگه جور دیگه! فاتح میگه نه زیر و رو گورکم یجوره اهل این کارها نیست من میدونستم پنبه میگه مستخدم شخصی داره! فاتح میگه مامان چی شده؟ خودت انتخابش کردی! پنبه میگه آره راست میگی و فاتح میره. بگوم دختر سویلای رفته خونه آذرخش تا اونجا مشغول به کار بشه. پنبه پیش عبداله خان میره و به اون میگه قضیه رو او شوکه میشه و بهش میگه فاتح که مشکل نداره باهاش پس هیچی تو هم ولش کن و میره. پنبه از تو رستوران به نورسما زنگ میزنه و خبرو میده نورسما جا میخوره و میگه شوکه شدم سپس ازش میخواد آروم باشه و بزاره یکم بگذره شاید هنوز معذبه یا چون خارج از کشور درس خونده آشنا نیست با این چیزا پنبه میگه دوعا هم با ما فرق داشت ولی سعی میکرد خودشو سازگار کنه یا حداقل صادق بود! نورسما میگه از روز اول مقایسه شروع شد. نیلای که از دوعا خواسته بود یه بار دیگه قرار ملاقات ترتیب بده به خاطر همین دوعا به گیرای زنگ میزنه و قرار میزاره او ناچارا در آخر قبول میکنه.

امید با شعله حرف میزنه و میگه که فردا ضبط آهنگ داریم بعدشم پخشش میکنیم او خوشحال میشه سپس بهش میگه که روزگار عاشق نورسما شده شعله میخنده و میگه دیوونه شدی؟ امید میگه صداشونو شنیدم که شعله جا خورده. شعله بعد از چند دقیقه میره به رستوران پیش پنبه و سعی میکنه از زیر زبونش حرف بکشه و صداشو ضبط کنه که پنبه چیز خاصی نمیگه. تو کانال به آذرخش روزگار میگه که برنده بهترین برنامه روزانه شدیم و بهش تبریک میگه آذرخش خوشحال میشه و روزگار میگه که فردا هدیه میگیری دوست دارم باشم ولی امکان داره نتونم. سپس محمد پسری که اوتیسمی بود با مادرش اونجا میان تا تو برنامه شرکت کنن چون موضوع اون روز اوتیسم ها هست. شعله که چیزی دستگیرش نشد تو ضبط صداش به دفتر برمیگرده و به امید میگه که او کلافه میگه از کارهاش. وقتی امید میره به آذرخش زنگ میزنه و میپرسه تا ببینه حس روزگار به نورسما حقیقت داره یا نه او جا میخوره و میگه اینو از کجات درآوردی؟ شعله میگه حس مادرانمه یهو زد به سرم که بپرسم آذرخش میگه همچین چیزی نیست تو به وضع خودت فکر کنه نه این چیزا…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا