خلاصه داستان قسمت ۱۷۲ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۷۲ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۱۷۲ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۷۲ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۱۷۲ سریال ترکی شربت زغال اخته

عامر میره پیش عبداله خان میره و میگه چخبر؟ عبداله خان میگه واسه شعله کارت اعتباری صادر کردم عامر میگه قبول میکنه؟ عبداله خان میگه نمیدونم فکر نکنم ولی من انجام دادم.  امید میره پیش روزگار تو کانال و درباره اینکه چرا نورسمارو اخراج نکرده بحث میکنه که روزگار میگه من کارمو با زندگی خصوصیم درگیر نمیکنم اگه خیلی تحت فشاری خوب برو به  خود نورسما همه چیزو بگو امید میگه واقعا چجوری تورو رفیق خودم میدونستم و با کلافه گی از اونجا میره. مستخدم خانه آذرخش خانه را تمیز کرده و بسته های آذرخش میاد که او با دیدن بسته ها ذوق میگنه و باهاشون عکس میگیره و میزاره تو فضای مجازی. سپس از آذرخش اجازه میگیره و بسته هارو باز میکنه و با اونا هم عکس میگیره. امید به خانه شعله میره و حرف های روزگارو میگه که او جا میخوره و میگه چی؟ واقعا؟ و درباره اش باهم حرف میزنن. دوعا و سولماز به خانه آذرخش میرن چون شام دعوتن و باهم خوش میگذرونن و حرف میزنن. شعله میخواد بره پیش روزگار تا حرف بزنه باهاش که راننده عبداله خان میره اونجا دم در خانه شعله و بهش کارت اعتباریو میده شعله به شدت عصبانی میشه و پاکتو پاره میکنه و میده بهش و میگه از اینجا برو.

شعله پیش روزگار میره و ازش میپرسه نورسما کیه؟ روزگار میگه خوب تورو امید فرستاده فهمیدم شعله میگه نه اون روحشم خبر نداره ولی از اونجایی که تورو میشناسم میدونم چجور آدمی هستی اومدم بگم به عنوان رفیق صمیمی امید اگه باعث جدایی اونا از هم بشی اون موقع با من طرفی! روزگار میگه شما برو به زندگی که از هم پاشوندی سر بزن شعله عصبی میشه و از اونجا میره. گورکم شب بی حجاب میره پیش همه که عبداله خان میگه مودل عوض کردی! گورکم میگه من اینجوری بودم باباجون و بعد از کمی حرف زدن میرن به اتاق هاشون. مته خان با دوستاش تو کافه نشسته و میز کناری پسری میره پیششون و میگه اون ماشین مال شماست؟ مته خان میگه بله او دعوتش میکنه که به گروهشون ملحق بشه و کورس بزارن مته خان قبول میکنه و آخر شب سه تا ماشین باهم کورس میزارن. فردای آن روز مته خان به خونه میره که عامر میگه چرا خبری نبود ازت؟ او میگه گفتم که با دوستامم بعدم رفتم خونه کرم عامر میگه آره پیام دادی ولی گفتم یهو ماجرای دیگه ای پیش نیاد مته خان میگه نه اگه منظورت آزراست همچین چیزی نیست. فاتح به دوعا زنگ میزنه چون دلتنگ جمره ست که دوعا میگه باشه قبل از رفتن به مراسم تقدیر مادرم میام اونجا و راهی میشه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا