خلاصه داستان قسمت ۱۷۴ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۷۴ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۷۴ سریال ترکی شربت زغال اخته
شعله به عبدالله خان میگه خوشحالم که همه چیزو فهمیدی! عبدالله خان میگه منم خوشحالم که منو بخشیدی! دو روز قبل؛ بچه مصطفی و نیلای مریض شده و مصطفی عذاب وجدان گرفته و به خودش میگه دروغ گفتم تهمت زدم به اون زن این بلا سر بچه ام اومده! سپس وقتی میره شرکت میخواد به عبدالله خان بگه ولی نمیتونه که با پدرش راهی میشه به نماز جمعه. بعد از رفتن آنها بیشتر میمونه اونجا و با حاجی حرف میزنه او بهش میگه که تهمت گناه بزرگیه و باید حلالیت بطلبه. مصطفی بهم ریخته و شب و روز خودخوری میکنه در آخر با مادرش حرف میزنه و میگه من میخوام به بابا همه چیزو بگم پنبه ازش میخواد اینکارو نکنه چون زندگی او با پدرشو نجات داده عبدالله خان حرف های اونارو از پشت در میشنوه و میره به خانه شعله. اونجا بهش میگه که فهمیده او تقصیری نداشته شعله میگه از کجا فهمیدی؟ تو که حرف بچه هاتو باور داشتی تا من! عبدالله خان میگه چون فکر نمیکردم مصطفی دروغ بگه از این به بعد حرف حرفه توعه البته اگه منو ببخشی! شعله میبخشتش و باهم دوباره آشتی میکنن. زمان حال؛ عبدالله خان بهش میگه یه مدت اینجوری دور از چشم همه هستیم تا تو یه فرصت بهشون بگیم منم میرم دادگاه دادخواست میدم.
نورسما به خانه رفته و ازش میپرسن که چیشده؟ نورسما تعریف میکنه و میره تو اتاقش. امید وقتی میره خونه میبینه نیست و کلیدو گذاشته رو میز و وقتی میره تو اتاق میبینه تمام وسایلشو جمع کرده سپس به نورسما زنگ میزنه که او جواب نمیده. پنبه میره پیش نورسما و دلداریش میده سپس ازش میپرسه که چه تصمیمی داره او بهش میگه که میخواد طلاق بگیرم. فردای آن روز عبدالله خان تو اتاق به پنبه میگه امشب میرم آلمان واسه حسابرسی دو روزه برمیگردم پنبه میگه باشه. سپس نورسما تو اتاق کار به پدرش از تصمیمش میگه امید تو دفتر کار شعله رفته و بهش میگه نورسما رفته و بهش یکبار دیگه زنگ میزنه که نورسما گوشیشو میده به پدرش و او بهش میگه بیا شرکت و قطع میکنه. نورسما وقتی میره سر میز صبحانه به همه میگه که میخواد جدا بشه سپس به سمت کانال میره تا با روزگار حرف بزنه و استعفاشو پس بگیره. گیرای به دوعا زنگ میزنه و میگه که جواب آزمایش آماده شده ولی میره پیش دوستش و بعد از اونجا باهاشون قرار میزاره تا برن باهم ببینن دوعا قبول میکنه و به نیلای هم خبر میده. روزگار وقتی ماجرارو از نورسما میشنوه بهش میگه که من استعفاتو اصلا قبول نکرده بودم از اول سپس میره سرکارش. آذرخش به خواسته سولماز با خودش بردتش به کانال و میرن پیش روزگار که میبینن دوست قدیمیش پیششه و باهم آشناشون میکنه. دوست روزگار همان گیرایه…..