خلاصه داستان قسمت ۱۷۵ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۷۵ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۷۵ سریال ترکی شربت زغال اخته
سولماز از گیرای خوشش اومده و ازش درباره زندگیش میپرسه و وقتی میفهمه مجرده با روزگار حرف میزنه و میگه که من از این پسره خیلی خوشم اومده و میگه چطوره با دعوا آشناش کنیم! روزگار میگه شب باهاش قرار دارم حرف میزنم ببینم چی میگه. گیرای سر قرار با نیلای و دوعا رفته و اونجا میبینن که جواب آزمایش منفی بوده و نیلای ناراحت میشه. گیرای میگه حالا که تقدیرمون اینجوری بوده بیا دوست های خوبی واسه هم بشیم و قرار میشه فردا صبح با مصطفی برن صبحانه بیرون سپس نیلای به دوعا میگه تو هم میای دیگه؟ او میگه اگه کسی پیش جمره باشه آره میام نیلای ازش می‌خواد ناز نکنه. چیمن به خواسته مادر گوکان میره به استقبال گوکان و پدرش و میگه حالش بدتر شده و خوب نیست. سپس وقتی با گوگان تنها میشه ازش می‌خواد برن بیرون کمی اما گوکان میگه مامانم مریضه نمیبینی؟ چیمن میگه منم چند روزه دارم کارهای خونه میکنم خسته شدم یکم وقت بگذرونیم بیرون! گوکان میگه دیگه خانم این خونه تویی باید عادت کنی چیمن درباره طلاقش میپرسه که گوکان میگه مامانم مریضه تو به فکر خودتی؟ و میره. شب بگوم می‌خواد دیر وقت بره خونه که عامل به مته خان میگه برسونتش بگوم هم وقتی فرصت گیر میاره تو ماشین عکس میگیره و تو فضای مجازی میزاره و وانمود میکنه مته خان دوست پسرشه و اون ماشین خودشه.
مته خان میره پیش رفیق های ماشین بازش میره و اونجا راهنمای دوستش میشه و میبینه که او سر ماشین هاشون شرط میبنده و جا میخوره. عامر و آذرخش به کلوب شبانه ای میرن که روزگار و گیرای اونجا رفتن و با دیدن هم جا میخورن و پیش هم میرن و عامل و گیرای هم باهم آشنا میشن. فاتح و گورکم به کلوبی رفتن و اونجا گورکم شروع میکنه به خوردن الکل و حسابی مست میشه و حالش بد میشه فاتح از دستش عصبی میشه و به خانه میبرتش. وقتی به خونه میرن نیلای و مصطفی با دیدن گورکم شوکه میشن و میبرنش تو اتاقش که نورسما بهشون میگه چیزی نیست مست کرده دیگه! پنبه و نیلای شوکه میشن. حال مادر گورکم بد شده و هرچی بهش زنگ میزنن جواب نمیده فردای آن روز مادرش خودش با گورکم حرف میزنه و میگه بره پیشش اما او میگه من کمی مریضم فردا میام. پنبه با فاتح حرف میزنه و میگه اگه مست کرده باشه با این موضوع دیگه اصلا کنار نمیام! فاتح میگه نه غذا اذیتش کرده مست چیه؟! و میره….
