خلاصه داستان قسمت ۱۷۹ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۷۹ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۷۹ سریال ترکی شربت زغال اخته
نیلای با بچه اش میره پیش دوعا و باهاش حرف میزنه. سپس بهش میگه که درباره گیرای سر میز شام گفته بهشون دوعا میگه چی گفتی؟ او میگه گفتم که دوست پسرته دعوا جا میخوره و میگه چی؟ چرا همچین چیزی گفتی؟ نیلای میگه خوب کردم باید فاتحو میدیدی که چجوری باد کرده بود گورکمم عصبی شد افتادن به جون هم! تو اداره پلیس عامر میپرسه که ماجرا چیه؟ پلیس بهش میگه که یه تصادف اتفاق افتاده که فهمیدیم صاحب ماشین مته خان هستن عامر میگه چجوری ممکنه؟ تمام شب پسرم خونه بود! حتما ماشینو دزدیدن! پلیس میگه حتما سوئیچ باهاتونه دیگه آره؟ عامل میگه بله و به مته خان میگه که سوئیچو نشون بده اما مته خان میگه ماجرای شرط بندی تو مسابقاتو عامل بهم میریزه و میگه یعنی چی؟ و مته خانو سرزنش میکنه که با امضاء و دادن تعهد از اونجا میرن. فاتح پیش دوعا میره تا جمره را ببینه و میگه امشب تولد بابامه جمره را با خودم میبرم او قبول میکنه و میگه ببر خودت بیار فاتح از اینکه خودش نمیاد جا میخوره سپس بعداز رفتنش به یوسف میگه دوعارو تعقیب کنه. دوعا که میدونه یوسف داره تعقیبش میکنه از قصد میره به هولدینگ شفاهیا. اونجا جواب آزمایش نمونه های داروهارو بهش میده و بعد از چند دقیقه میره که برای طبیعی تر شدن گلی از دکوراسیون اونجا برمیداره و بیرون میره گیرای بابت برداشتن گل دکور تیکه میندازه که دوعا از اونجایی که سویی گلو دستش دیده بود دیگه برمیگردونه بهش و میره.
فاتح وقتی اینارو میشنوه بهم میریزه و عصبی میشه. از طرفی به مادرش میگه برای بهتر شدن میونه اش با گورکم واسش هدیه بگیره او قبول میکنه و زلفی را میفرسته بره دستبند بگیره واسش. اما وقتی بهش میده هدیه رو گورکم تشکر میکنه پنبه میگه نمیندازی دستت؟ او میگه نه واسم سبکه میدم به خدمه ام سحر و میره پنبه حرص میخوره. شعله تو خونه خودش با عبدالله خان سورپرایزی ترتیب دیده و بهش زنگ میزنه تا به سرعت بره پیشش. وقتی میرسه اونجا سورپرایزش میکنه تولدشو که عبدالله خان جا میخوره و خوشحال میشه. شب همه جمع شدن و منتظر اومدن عبدالله خان هستن که با اومدنش همه تبریک میگن تولدشو ولی فاتح و مصطفی ازش میپرسن چه کاری پیش اومد که سریع رفتی از شرکت الانم دیر اومدین؟ عبدالله خان دعواشون میکنه که چرا بازجوییش میکنن! شب تو مراسم امید عامر شعله را نادیده میگیره که او بهش برمیخوره و میره سراغش. اونا کمی باهم بحث میکنن که شعله از عامل و حرفاش ناراحت میشه و بهش میگه بهتره بهم عادت کنی چون زیاد قراره منو ببینی منو عبی یه خونه داریم و به زودی ازدواج میکنیم عامر جا میخوره….