خلاصه داستان قسمت ۱۸۲ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۸۲ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۱۸۲ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۸۲ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۱۸۲ سریال ترکی شربت زغال اخته

کایهان تو ساحل با لمان در حال حرف زدنه که دوستشو به اسم طوفان میبینه و باهم گرم صحبت میشن کایهان میفهمه که کارش گرفته طوفان شمارشو میگیره تا باهم در تماس باشن. دوعا و بقیه گم شدن که بالاخره موفق میشن راهو پیدا کنن و میرن به خط پایان. گیرای میگه کجا بودین؟ سپس میگه بریم پای منتقل یه چیزی بخوریم. فاتح عکس های دوعا تو دو ماراتونو میبینه و بهم میریزه و به یوسف میگه خجالت نمیکشه با یه بچه! یوسف میگه مگه بچه تو کوچه مونده! فاتح میگه ازش دفاع نکن! من نمیزارم دخترم زیر دست یه مرد دیگه بزرگ بشه! روزگار رفته پیش پنبه و درباره نورسما باهاش حرف میزنه پنبه وقتی میبینه او داره از نورسما دفاع میکنه و میگه خیر باشه تو از همه پرسنلت دفاع میکنی و میری خونه شون؟ روزگار میگه نه نورسما از بهترین دوستامه پنبه که حس کرده از نورسما خوشش اومده بعد از رفتنش سریع به دوستش زنگ میزنه و میگه بهتره نوریما و یوسف همدیگرو ببینن. شعله برای خرید لباس بچه رفته به مغازه که پنبه هم اونجاست و اونجا کمی درگیری لفظی پیش میاد و در آخر پنبه میره که شعله با خودش میگه بیار وقتیکه همه چیز رو بشه قیافتو میبینم خیکی!

شعله به دفتر میره و به امید میگه ماجرارو اونم فیلم اولین برنامه شو بهش نشون میده و شعله تشویقش میکنه. چیمن به اونجا میره و ازشون برای برنامه شب آذرخش و عامر شمع میخواد. مته خان میره پیش پدرش تو شرکت و بهش یه کت و شلوار میده و میگه خواستم واست یه هدیه بگیرم عامر میبینه کت و شلوارم و میگه ازین کارها نمیکردی اصلا چخبره؟! مته خان زورش میکنه که باید بپوشه آذرخش خم خوشش میاد. وقتی به خانه میرن سورپرایز میشه و آذرخش میگه به جشن عقدمون خوش اومدی! و جشن عقدشون به خوبی میگذره. کایهان مصطفی را به بهونه جلسه کاری میبرتش به کلوب شبانه دوستش طوفان تا اونجارو نشون بده چقدر شلوغه و شعبه بزنن که مصطفی سروش انداخته پایین و فقط استغفار میکنه و بعد از چند دقیقه از اونجا سریع میره. آخرشب فاتح به دعوا زنگ میرنه و میگه فردا میام جمره رو برینم او میگه بیا من نیستم او جا میخوره و وقتی میشنوه که دانشگاهه بهم میریزه و به خودش میگه یعنی تو دانشگاه عمو میبینن و دخترمو تنها میزاره؟ فردای آن روزمیره جلوی در دانشگاه منتظر میمونه تا دوعارو ببینه تنهاست یا نه. دوعا با گیرای تو دانشگاهه که باهم به سمت خروجی میرن آنها جلوی در خرجی باهم کل کل میکنن که در آخر گیرای دعوا و میبوسه و فاتح که اونارو میدیده از دور شوکه میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا