خلاصه داستان قسمت ۱۸۹ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۸۹ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۸۹ سریال ترکی شربت زغال اخته
دوعا بهش میگه به یه شرط میری جلوی همه این حرفهایی که بهم زدیو به همه میگی جلوی خانواده ات و گورکم بعد از ازدواجم یه خونه جدا میگیری میریم فاتح قبول میکنه دوعا میگه باشه تا وقتیکه اینکارو نکردی سمت من نیا تا فردام بیشتر وقت نداری و میره. عبداله خان با روزگار دعوا میکنه و ازش میخواد از اونجا بره بیرون عامر و آذرخش صدای انهارو میشنون و به داخل اتاق عبداله خان میرن عامر برادرشو آروم میکنه و آذرخش روزگارو میبره تو اتاقش و میگه این چه کاری بود که کردی؟ اینا با ما فرق دارن! اینجوری که نباید بری بگی! دوعا رفته به دفتر شعله و ماجرای اومدن فاتح بهش میگه شعله میگه تو چرا همچین حرفی بهش زدی؟ اگه واقعا این کارو بکنه چی؟ دوعا میگه فاتح بزدل ترین مردیه که تو عمرم دیدم نمیتونه بگه. فاتح تو اتاقش در حال فکر کردنه که چیکار کنه دوستش ایلهان که سر و گوشش هم میجنبه بهش زنگ میزنه و میگه شب بریم بیرون تا با خانم جدیدت هم آشنا بشیم فاتح قبول میکنه. چیمن رفته به شرکت تا کارشو شروع کنه عامر پیش آذرخش میاد و میگه که اگه موافقی خانواده داداشمو شب شام دعوت کنیم واسه عقدم نبودن آذرخش قبول میکنه و به پنبه زنگ میزنه شخصا دعوت میکنه او قبول میکنه.
گورکم رفته پیش پدرش و به خاطر اینکه میخواد ازدواج کنه باهاش دعوا میکنه و در آخر میگه یا من یا اون زنه اگه ازدواج کنی دیگه منو نمیبینی! و میره از شرکت. نورسما به خانه میره و عبداله خان با پنبه باهاش حرف میزنن در آخر عبدالله خان بهش میگه که دیگه اونجا کار نمیکنی اگه میخوای کار کنی باید بیای شرکت خودمون نه جای دیگه! نورسما با ناراحتی به اتاقش میره و به روزگار زنگ میزنه میگه که دیگه نمیتونه بیاد و سرزنشش میکنه به خاطر کاری که کرده روزگار میگه نمیدونستم اینجوری میشه! تو خونه آذرخش همه جمع شدن و اونجا ماجرای نورسما وسط کشیده میشه عامر یه نورسما پیشنهاد میده بیاد مسئول بخش هنری بشه نورسما خوشحال میشه. چیمن رفته پیش شعله تا ببینه لباس رسمی چی داره تو شرکت بپوشه که شعله وقتی میفهمه پنبه و عبداله خان خونه آذرخش رفتن شوکه میشه. گورکم و فاتح با ایلهان و زنش رفتن به رستوران که اونجا وقتی ایلهان به فاتح میگه بریم تایلند گورکم عصبی میشه و باهاش دعوا میکنه جو بهم میریزه و گورکم با فاتح از اونجا میرن…
