خلاصه داستان قسمت ۲۰۲ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۰۲ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۲۰۲ سریال ترکی شربت زغال اخته
جمال به آذرخش پیشنهاد میده تا بیاد تو انتشاراتی کار کنه آذرخش جا میخوره و میگه نمیدونم میشه؟ جمال میگه آره یه روز بیا اونجارو ببین آذرخش قبول میکنه و میگه باشه یه روز میام یه قهوه میخوریم. مته خان پیش عامر پدرش رفته که او بهش میگه به آذرخش زنگ بزنه و باهاش قرار بزاره که به جاش او بره و باهاش حرف بزنه مته خان قبول میکنه و با آذرخش شب تو کافه نزدیک خونه شوت قرار میزارن. مصطفی میره پیش عبداله خان و ازش میپرسه که حقیقت داره سهام کمتری به من نسبت به خواهر و برادرم دادی؟ از حرف های مامان با فاتح شنیدم! عبداله خان تأیید میکنه که مصطفی ناراحت میشه و ازش میپرسه که چرا منو دوست نداری؟ این همه سال تلاش کردم منو ببینی! عبداله خان میگه این چه حرفیه پسرم؟ شماها همتون واسه من مهمون ولی این شرکت هم حکم بچمو داره واسش تلاش کردم تا به اینجا رسیده باید به فکرش باشم مصطفی بهش برمیخوره و با دلخوری از اونجا میره.
آذرخش رفته پیش وکیل تا ببینه میتونه حضانت شعله را بگیره یا نه او میگه نه چون عبداله خان پدرشه فقط میتونین باهاش حرف بزنین که مرتب ببینینش. آذرخش به خانه میره و به مادرش ماجرارو میگه او میگه باید از روی نعش من رد بشه آذرخش میگه مامان جان یکم منطقی باش پدر این بچه ست! سولماز گریه میکنه که اونا آرومش میکنن. تو خونه پدر گیرای درباره کار و بیکار شدنش میگه که هوس به گیرای میگه خوب میتونن تو بخش دپارتمان شیمی مشغول به کار بشن پدر دوعا خوشحال میشه و ازشون تشکر میکنه و میگه ما دیگه کم کم بریم و از اونجا میرن. عبداله خان میره دنبال شعله که سولماز حالش بد میشه و گریه میکنه آذرخش اونو سعی میکنه آروم کنه اما به زور قرص اونو میخوابونه و عبداله خان شعله را با خودش میبره. آذرخش میره سر قرار با مته خان که کمی بعد عامر به اونجا میاد و آذرخش میگه دیگه از پسرت استفاده میکنی؟ سپس باهم حرف میزنن که آذرخش در آخر از اونجا بلند میشه میره و حرف های عامر روش اثری نداره. فردای آن روز سولماز صبحانه چیزی نمیخوره و میره تو اتاقش کمی استراحت کنه….