خلاصه داستان قسمت ۲۲۰ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۲۰ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۲۲۰ سریال ترکی شربت زغال اخته
گورکم رفته به دکتر تا جنسیت بچه رو بفهمه اما دکتر میگه بچه خودشو جمع کرده مشخص نیست جنسیتش اما گورکم عصبی میشه و باهاش دعوا میکنه. نورسما با فراز رفتن به سمت یه رستوران تا جشن بگیرن برای شروع آتلیه اونجا گرم صحبت میشن تا آسوده خانم مادر فراز هم از راه برسه و باهم غذا بخورن. نیلای رفته به خونه دوعا و باهم حرف میزنن و واسش تعریف میکنه دوعا ناراحت میشه و باور نمیکنه که مصطفی این کارو بکنه نیلای میگه من خودم با چشمای خودم دیدم! زلفی میره پیش پنبه خانم و بهش میگه که یه خبر بد دارم او میگه چیشده؟ زلفی میگه نیلای بچه را گرفت برد پنبه میگه کجا برد؟ او میگه نمیدونم رفت از اینجا پنبه بهم میریزه و میگه اون جاییو نداره بمونه که! مصطفی به فاتح و خانواده اش میگه ماجرارو اونا ازش میخوان تا بره دنبال نیلای تا اون ببینه که پیگیرش شدی و واست مهمه! مصطفی سریعا به اونجا میره اما نیلای نمیره ببینتش که دوعا میره پیشش و مصطفی با دیدنش میگه که من کاری نکردم! واسم پاپوش درست کرده دوعا میگه میدونم چوب خوب بودنتو خوردی! ولی الان عصبیه بزار یکم آروم بشه بعد اون قبول میکنه و میره.
جمال رفته دنبال آذرخش و سولماز خانم و میگه امشب مختص من و سولماز خانمه واسش سورپرایز دارم و اونارو میبره به یه سینمای قدیمی و با آپارات فیلم قدیمی میبینن سولماز حسابی خوشش میاد و از جمال تشکر میکنه آذرخش هم برای بهتر کردن حال مادرش ازش تشکر میکنه. نورسما وقتی به خانه میره به اونم ماجرارو میگن که نورسما جا میخوره و میره پیش مصطفی و بهش میگه که یکم به نیلای زمان بده بزار آروم بسه همه چیز درست میشه سعی نکن بخوای عوض بشی به نظر من همه آدم ها باید مثل تو دل پاک باشن و بغلش میکنه. فردای آن روز فاتح تو ساحل دوعارو میبینه و میره پیشش و باهاش حرف میزنه و میگه که هروقت کاری داشتی بهم بگو بعد از رفتنش دوعا به خودش میگه اونموقع که شوهرم بودی بهت احتیاج داشتم کجا بودی! آنها به خاطرات خوبشون فکر میکنن. دوست جمال که خبرنگاره پیش آذرخش میره برای مصاحبه. دوعا وقتی به خونه میره به نیلای میگه که پنبه خانم خبر داد با نورسما میان اینجا باهات حرف بزنن حرفاشونو بشنو نمیشه اینجوری با کسی حرف نزنی که! بعدش اگه خواستی همینجا بمونی بمون مشکلی نیست نیلای بغلش میکنه و ازش تشکر میکنه….