خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی پناهم ده + عکس
خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی پناهم ده را در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۲۳ سریال ترکی پناهم ده
ناز بعد از رفتن مته هرچی زنگ میزنه جواب نمیده که عصبی شده. آنها به مادر و پدر ناز زنگ میزنن تا برن پیشش و آرومش کنن. ناز با دیدن اونا از کوره در میره و میخواد به مادرش حمله کنه و میگه همه جیز تقصیر توعه میگی چمه؟ عزت جلوشو میگیره. اینجیلا به قدیر زنگ میرنه که میبینه جواب نمیده عفیفه تو فکر میره. مادر قدیر میاد به خونه عفیفه تا باهم برن خرید. مادر و پدر ناز سعی میکنن راضیش کنن برن باهم به خونه خودشون که ناز میگه نمیخوامتون برین گمشین و به اتاقش میره. هاتف که شک کرده به وضعیت به دستیارش زنگ میزنه و میگه آدرس خونه اینجیلارو دربیار بفرست واسم. قدیر به پارکینگ میره تا معامله را انجام بده و کارهاشو ببنده که وقتی میره اونجا میبینه مته پارکینگو خریده و از دستش درآورده و بهم میریزه. طرف معامله بهش میگه این خریدار نوه کند ضیاء هستش تو چجوری با اینا درافتادی؟ قدیر به مادرش میگه ماجرارو و او که پیش اینیجلاست میره پیشش و باهاش دعوا میکنه که من فقط همین یه پسرو دارم اگه میخوای انقدر با کاراهتون اذیتش کنین برو دست از سر پسرم بردار! ضیاء کیه دیگه؟
آنها جا میخورن و میگن چیشده؟ که بهشون میگه پارکینگو نوه اش خریده. اینیجلا بعد از شنیدن حرف های مادر قدیر سریع میره اونجا و با مته تو حیاط بحث و دعوا میکنه که این چه کاریه که کردی! آنها باهم بحث میکنن که ناز بیرون میره و میگه زودتر از اونی که فکر میکردم پشیمون شدی برگشتی! اینجیلا میگه برنگشتم کار داشتم همان موقع قدیر با عصبانیت به داخل خانه میره و میخواد به مته حمله کنه که اینجیلارو میبینه و حا میخوره. همان موقع ضیاء از راه میرسه و میگه چخبره؟ قدیر میگن که مته رفته پارکینگو خریده و ضیاء اول جا میخوره سپس بهش پیشنهاد همکاری میده تو همون پارکینگ که قدیر عصبی میشه و دست اینجیلارو میگیره و میره. هاتف به خانه عفیفه رفته که از خلیل میخواد به مادرش زنگ بزنه تا بیاد ببینه کجاست عفیفه سر کوچه ست ولی وقتی میفهمه هاتف اومده اونجا واسه رویایی نشدن باهاش میگه نه به خونه دورم نمیرسم بیام…..
