خلاصه داستان قسمت ۲۴ سریال ترکی بهار + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۴ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز به‌عنوان تهیه‌کننده این مجموعه شناخته می‌شود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روز‌های فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش می‌شود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانه‌دار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی می‌شود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و می‌گوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!

قسمت ۲۴ سریال ترکی بهار
قسمت ۲۴ سریال ترکی بهار

قسمت ۲۴ سریال ترکی بهار

دکتر اورن با کلی اسپری رنگ میره به بیمارستان و به پارلار و هما و بهار میگه بریم یکم نقاشی کنیم شهرو و همگی خوشحال میشن. سپس به یه پارک اسکیت برد میرن و دکتر اورن میگه خیالتون راحت مجوز دارم و شروع میکنن نقاشی کشیدنو یه خانواده قارچی میکشن و هما در آخر عکسشو میگیره و میزاره تو صفحه مجازیش تیمور با مادرش تو خونه هستن که هما با دیدن این عکس به تیمور نشون میده و بهش میگه بهت بارها گفتم بعد از عمل بهار حواست بهش باشه و این قضیه نقاشیو سفت بگیر. آخرشب بهار با اودن و بچه ها به خونه میان ولی اورن وقتی وارد حیاط خونه میشه یاد خاطرات کودکیش میوفته و نمیتونه پا داخل خونه بزاره و میگه من باید سریع برم تیمور میره پیش اورن و ازش گلگی میکنه به خاطر احساس صمیمیتش با بهار، اورن بهش میگه فکر کردی مثل خودتم؟ نه خیالت راحت و میره. تیمور با بهار کمی بحث میکنه سر این موضوع و در آخر بهار به خانه میره. اورن تو تاکسی نشسته و تو مسیر رفتن به خانه اش به خاطراتش فکر میکنه تو اون خونه و گریه میکنه. فردای آن روز رنگین به هوش میاد و پارلا تو خونه از شدت خوشحالی انقدر سر و صدا میکنه که همه از خواب بیدار میشن سپس همگی میرن به سمت بیمارستان.

پارلا تو بیمارستان میبینه پدرش جان از آمریکا اومده و از خوشحالی تو بغلش میپره و به بهار و تیمور معرفیش میکنه. بعد از رفتن آنها پیش رنگین تو بخش تیمور به بهار میگه خیالت راحت شد عزیزم؟ و میره. چاعلا به بهار زنگ میزنه و میگه یه وقت فالگیر گرفتم و اصرار میکنه تا برن بهار در آخر قبول میکنه. زنگین آب و چای ولرم میخواد که جان و پارلا میرن که بخرن و وقتی تنها میشه تیمور میره تو اتاقش و اونو بغل میکنه و دستشو میبوسه و میگه که چقدر نگران شده بود و دیگه تنهاش نمیزاره آراز به اتاق رفته و اونارو میبینه و شوکه میشه سپس از بیمارستان بیرون میره که تیمور دنبالش میره تا بهش توضیح بده و جلوشو بگیره به مادرش چیزی نگه اما آراز به حرفاش گوش نمیده و میگه چی میگی؟ چی. میخوای توضیح بدی؟ با چشمای خودم دیدم همه چیزو تو همه زمینه ها الگوم بودی ولی الان میبینم که فقط حال بهم زنی و میره. او حسابی خودخوری میکنه و اورن با دیدنش میگه چیشده؟ او میگه هیچی و به مادرش میگه باید باهم حرف بزنیم همان موقع بهار خون دماغ میشه که اورن ازش میخواد مراقب خودش باشه و آراز میگه حالا بعدا حرف میزنیم. تیمور رنگینو سریع مرخص میکنه بره خونه. تو پذیرش بیمارستان رنگین به تیمور میگه تا الان به فکر بچه های بهار بودی از این به بعد باید به فکر بچه خودمونم باشی دیگه بیشتر از این نمیشه مخفی کرد او با پارلا میره و تیمور نمیدونه چیکار باید بکنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بهار + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا