خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی عشق از نو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال ترکی عشق از نو را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی عشق از نو (به ترکی استانبولی: Aşk Yeniden) مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای، در ژانر کمدی، عاشقانه است که مهر ۹۹ با دوبله فارسی توسط شبکه های جم در حال پخش می باشد. بازیگران اصلی آن ازگه ازپیرینچی، بورا گولسوی می باشند.

قسمت ۲۶ سریال ترکی عشق از نو

خلاصه داستان سریال ترکی عشق از نو 

زینب که بدون خبر دادن به خانواده اش، با عشقش اَرتان به آمریکا فرار کرده بود، بعد از اینکه توسط ارتان ترک شد، با پسر چند ماهه اش، نا امید به ترکیه برمی گردد. زینب که نمی‌داند چه توضیحی دربارهٔ پسرش، به پدر خود بدهد، درمانده سوار هواپیما می‌شود. از طرف دیگر فاتیح که برای فرار از نامزد اجباریش به آمریکا رفته بود، بعد از شکست عشقی در آمریکا تصمیم به بازگشت به ترکیه می‌گیرد. داستان این دو که در راه برگشت به خانه با هم آشنا می‌شوند، قصهٔ سریال عشق از نو ست.که لحظات خنده دار و عاشقانه‌ای را می‌آفریند.

قسمت ۲۶ سریال ترکی عشق از نو 

زینب با ناراحتی و عصبانیت به سمت جنگل می دود. فاتح از ماشین پیاده شده و میخواهد دنبال زینب برود. همان لحظه، شوکت و مریم از راه رسیده و شوکت با دیدن زینب در آنجا از اینکه فاتح او را آورده است عصبانی می شود. فاتح که خودش از شوکت عصبانی است، میگوید که دست از سر او بردارند زیرا باعث شده اند با پنهان‌کاری ها زینب ناراحت شده و فکر دیگری بکند. سپس سراغ زینب می رود. او زینب را پیدا میکند و اصرار دارد تا به او فرصت بدهد تا برایش همه چیز را توضیح بدهد. زینب ابتدا قبول نمیکند اما سپس به همراه او به سمت رستوران می روند تا حرفهای فاتح را بشنود. ایرم با مقدس تماس میگیرد و خبر دعوای زینب و فاتح و موفقیت نقشه شان را میدهد. مقدس خوشحال می شود. فاتح نمی‌داند که به زینب چه بگوید. او با درماندگی سعی دارد به او توضیح بدهد. همان لحظه شوکت وارد رستوران می شود و به زینب میگوید که او از فاتح خواسته بود که چیزی به زینب نگوید و آنها در این مدت در حال تدارک مراسم ختنه سوران برای سلیم بوده اند. زینب متعجب می شود و سپس از اینکه فاتح با دختری در ارتباط نبوده خیالش راحت می شود. سلین از اینکه فهمی او را از سینما بیرون آورده عصبی است. فهمی داخل ماشین به او میگوید که حق ندارد دیگر اورهان را ببیند. سلین قبول نمیکند و از ماشین پیاده شده و تاکسی میگیرد. فهمی از این کار سلین به شدت عصبانی می شود. سلین به اسکله رفته و سوار قایق می شود تا اورهان را ببیند.
او به اورهان میگوید که دوستش دارد و از پدرش فرار کرده است و دیگر نمیخواهد به خانه برگردد . فهمی که خودش را به اسکله رسانده، دم قایق می رسد و میخواهد داخل برود تا سلین را همراه خودش ببرد.او حرفهای اورهان را می شنود که میگوید سلین باید به خانواده‌ است اهمیت بدهد و به حرف آنها گوش کند. او با شنیدن حرفهای اورهان از او خوشش آمده و آرام می شود. سپس از راهی که آمده برمیگردد‌ و داخل قایق نمی رود. فاتح برای اینکه زینب ماجرای جشن ختنه سوران سلیم را باور کند، در شرکت سفارش چند مدل شیرینی میدهد تا به همراه زینب طعم آنها را تست کنند. شوکت به قایق می رود و برای اتهم، دوست خود تعریف میکند که با مریم توافق کرده اند که مریم از این به بعد زینب را ببیند، اما در صورتی که خودش را به او معرفی نکند. شب در خانه، وقتی سلین به همراه اورهان می رود، بر خلاف تصورش فهمی با اورهان خوب برخورد میکند و از او دعوت میکند تا برای شام بماند. اورهان و سلین متعجب شده و خوشحال می شوند. مقدس که تصور میکند بین فاتح و زینب به هم خورده است، وقتی آنها دست در دست یکدیگر وارد خانه می شوند، شوکه شده و عصبی می شود اما چیزی به روی خودش نمی آورد. بعد از شام، زینب به فاتح میگوید که تصمیم دارد پیشنهاد مریم برای کار را قبول کند تا بیکار نباشد. فاتح سعی دارد او را منصرف کند اما فایده ای ندارد.
۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا