خلاصه داستان قسمت ۲۷ سریال ترکی بهار + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۷ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز به‌عنوان تهیه‌کننده این مجموعه شناخته می‌شود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روز‌های فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش می‌شود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانه‌دار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی می‌شود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و می‌گوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!

قسمت ۲۷ سریال ترکی بهار
قسمت ۲۷ سریال ترکی بهار

قسمت ۲۷ سریال ترکی بهار

تیمور میره خونه رنگین تا باهاش حرف بزنه رنگین بهش میگه درسته اونجوری که برنامه ریخته بودیم پیش نرفت بچه هات دیر یا زود به مادرت میگن که بهش خیانت میکردی دیگه باید ماجرارو قبول کنیم و بگیم تیمور ازش میخواد تا اونو درک کنه رنگین میگه پس ماجرای ما همینجا تموم شده و ازش میخواد تا بره که شروع کنه واسه شب حاضر شدن. تیمور وقتی به بیمارستان میره اونجا رنگین بهش پیام میده و میگه بهتره الان تصمیم بگیری که شب با کی میخوای برقصی وگرنه نمیدونم پارلا چیکار میکنه! و تیمور را با حرفش تهدید میکنه که او سریعا با دیدن بهار ازش میخواد شب پیش سودا خانم بمونه تا ببینه خبری از اهدا کننده میشه یا نه بهار گلگی میکنه و میگه من کلی زحمت کشیدم میخواستم بیام نمیتونی اینکارو بکنی! تیمور میگه چیکار کنم مجبوری دیگه بهار میگه باشه خیالت راحت برو هرکاری میخوای بکنی دور از چشم من بکن تیمور کلافه میشه. بهار حالش بده و کلیه اش درد گرفته اما به کسی چیزی نمیگه. چاعلا حاضر شده و میره بیمارستان پیش بهتر و میگه اگه میخوای این خوشگلیم هدر نره پاشو بریم بهار میگه مجبورم که سلن میگه الان به یکی میگم بیاد شیفت ببینم قبول میکنه یا نه. او قبول میکنه که آنها خوشحال میشن بهار وقتی با سلن حرف میزنه و میفهمه با آراز دعوا کرده و باهم قهرن بهار با حرفاش آرومش میکنه و در آخر سه تایی بعد از آماده شدن به مراسم میرن.

اورن با تیمور سر اینکه چرا بهار تو بیمارستان مونده حرف میزنه که تیمور میگه شما اعتراضی داری؟ اورن با دیدن بهار شوکه میشه که تیمور رد نگاهشو میگیره و با دیدن بهار با اون همه جذابیت لبخند میزنه و محوش میشه سپس سراغش میره و میگه چقدر خوشگل شدی! بهار میگه شما زن و بچه دارین دکتر تیمور الان حرف در میارن و میره پیش اورن او ازش تعریف میکنه و باهم میگن و میخندن. مراسم شروع شده و میرن داخل میشینن سر میز و موقع رقصیدن بهار و او ن برای آشتی دادن سرن و آراز هرکدومشون میرن با یکیشون میرقصن و تو پیست رقصن پارتنرهاشونو جا به جا میکنن که سرن و آراز باهم برقصن تیمور با دیدن بهار که با اورن میرقصه بهم میریزه. دوروک میره برای بهار آهنگ میخونه که همه تشویقش میکنن ولی چاعلا و اورن میخندن و تیمور حرص میخوره در آخر دکتر رها از بهار میخواد بیاد آهنگ بخونه که همه شروع میکنن به رقصیدن و خوش گذروندن و تیمور با دیدنش لذت میبره و لبخند میزنه بعد از تمام شدن آهنگ ماجرای کلیه شو میگه که شوهرش حاضر به اهداء نشد تیمور سرشو پایین انداخته و وقتی رنگین را میبینه که داره میاد اونجا سمتش میره پیش بهار و دستشو میگیره سپس به همه میگه که شوهر بهاره و او لایق عشق و پاداش همیشگیشه و او را میبوسه همه شوکه شدن و اورن مدام به رنگینو و تیمور نگاه میکنه و تو فکر میره…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بهار + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا