خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی پناهم ده + عکس
خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی پناهم ده را در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۲ سریال ترکی پناهم ده
گلتن مادر مته کمی افسرده ست و با همه مخالفت میکنه و میگه نمیرم حمام! خواهرش میره پیشش و سرزنشش میکنه و میگه شب میخوای تو مراسم خواستگاری پسرت اینجوری بیای؟ بسه دیگه کی این افسردگیت تموم میشه؟! خواهر کوچیکه به خاطر رفتارش با گلتن اونو سرزنش میکنه و میگه واقعا که و گلتن را به آرومی میبره حمام. اینجیلا از اتاق پرو بیرون میاد و وقتی میره جلوی آینه مته میره پیشش و میگه فوق العاده ست خیلی بهتون میاد و نظرشو میگه اما اینجیلا زبانش بند اومده و فقط میگه ممنونم. موقع حساب کردن و خداحافظی کردن مته باهاش کمی حرف میزنه و در آخر ازش میخواد تا بهش کمک کنه و میگه برای یه دوست میخوام هدیه بگیرم بهم کمک میکنی؟ او با کمی تردید قبول میکنه در آخر و لباسی که مته انتخاب میکنه را میره میپوشه مته حسابی خوشش میاد و ازش تعریف میکنه. او ازش میخواد برن باهم قهوه ای چیزی بخورن برای تشکر اما اینجیلا میگه همون سودا کافی بود مرسی و سریعا میره. مته فکرش میمونه پیش اینجیلا. وقتی اینجیلا به خانه میره ناز باهاش دعوا میکنه که چرا انقدر دیر کرده سپس سریعا میره لباسو پرو میکنه.
مته به خانه شان رفته و اونجا با همه سلام و احوالپرسی میکنه. همه از دیدنش خوشحال شدن او میره پیش مادرش و همدیگرو بغل میکنن سپس میره تا استراحت کنه برای مراسم شب. ناز با عصبانیت میره پیش اینجیلا و باهاش دعوا میکنه و کتکش میزنه چون لباسه زینب خرابه و گردنبندشو گم میکنه اونم میندازه گردن اینجیلا پ سر اون خالی میکنه که مادرش میاد و سر ناز داد میزنه و ازش میخواد ساکت بشه. بعد از چند دقیقه ناز میره پیش اینجیلا و ازش معذرت خواهی میکنه و میگه امروز من خیلی هیجان دارم روز نامزدیم با مته ست میدونی که چقدر عاشقشم تو عاشق نشدی نمیفهمی منو و بعد از رفتنش اینجیلا خودشم حالش خوب نیست چون مته عشق دوران کودکیشه و قرار با ناز ازدواج کنه ولی خودشو جمع و جور میکنه. کم کم به شب نزدیک میشن و مراسم میخواد شروع بشه مهمونها از راه میرسن که میبینن مته باهاشون نیست آتها معذرت خواهی میکنن و میگن مته را که میشناسین همش کارهاش و برنامه هاش در حال عوض شدنه ناز که میبینه مته نیومده باهاشون ناراحت میشه و بهش برمیخوره اینجیلا از پشت دیوار متوجه میشه که مته نیومده و تو فکر میره….