خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۳۰ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۳۰ سریال ترکی شربت زغال اخته
عامر سریعا لباسی میپوشه و از اتاق بیرون میره و میپرسه چیشده؟ مته میگه مامان اومده میگه میخواد ببینتت عامر جا میخوره و میگه این موقع صبح؟ باشه تو برو من لباس بپوشم بیام. عامر از آذرخش معذرت خواهی میکنه و میگه درست شنیده بودی صدای مته خان بود آذرخش با کلافگی میگه برو الان اصلا نمیخوام حرف بزنم! عامر میره که زنش به کت اشاره میکنه و میگه مثل اینکه مهمون داری من برم یه وقت دیگه بیام عامر با دیدن کت میگه نه حرفتو بزن او میخواد بره جای بزاره تا باهم بخورن و حرف بزنن که عامر میگه بریم همین کافه نزدیک خونه اونجا حرف بزنیم چیزی نداریم واسه خوردن اون زن قبول میکنه و میرن. بعد از رفتنشون آذرخش از اونجا میره و مدام خودشو سرزنش میکنه و میگه من چیکار کردم! چجوری تونستم همچین ریسکی بکنم! و میگه خاک بر سر من سپس به فاطما زنگ میزنه و میگه من دارم میام اونجا اگه مامانم زنگ زد بگو شبو پیش تو بودم فاطما میگه چیشده؟ اتفاق بدی افتاده؟ اون میگه نه دارم میام اونجا باهات حرف میزنم. سولماز میره سر میز که سویلای میگه چیمن که رفت مدرسه آذرخش خانمم که رفته قبل از اینکه من بیام رفته چون اتاقشم مرتب بود!
سولماز جا میخوره و میگه یعنی کله سحر رفته مدرسه؟ عجیبه! همان موقع آذرخش میره خونه که سولماز میپرسه کجا بوده آذرخش میگه من دیشب خونه فاطما مونده بودم نوشیدنی خورده بودم خوابم برد همونجا سپس سر این موضوع باهم بحث میکنن. تو کافه عامر از لِمان میپرسه که کارت چی بوده، او کمی لفت میده و در آخر میگه خواستم واسه اینکه مته داره ۱۸ سالش پر میشه قربونی کنیم عامر جا میخوره و میگه ۷ صبح اینو خواستی بگی؟ او میگه نه میخواستم درباره درساشم حرف بزنم عامر میگه خوبه اگه چیزی باشه که باید بدونی بهت میگم و بحثو میبره سمت طلاق لمان سعی میکنه حرفو عوض کنه در آخر میگه که من نمیخوام طلاق بگیرم تو خانواده ما رسم نداریم! و سعی میکنه با بهونه های مختلف بیشتر عامر را پیش خودش نگه داره. عامر وقتی برمیگرده به آذرخش زنگ میزنه که آذرخش باهاش دعوا میکنه و میگه میدونی منو تو چه موقعیتی قرار دادی؟ و بعد از کمی بحث کردن تلفنو قطع میکنه. مصطفی با میلای و برادرش میرن پیش یکی از دوستای برادر نیلای تا ازش پول قرض کنن برای خرید کشتی او بهش ۵ میلیون پول میده و در ازاش یه سفته امضا میکنه و قسط های قرضو باهم میبندن.
مته تو مدرسه هرچی به دوست دخترش پیام میده میبینه جوابشو نمیده و فکر میکنه از دستش ناراحته چیمن به خودش میگه بزار ببینم دوست دخترش کیه سپس تو فضای مجازی اونو از کامنت ها پیدا میکنه و با دیدن اون دختر جا میخوره و با کلافگی میگه وای مته خان! لمان به هولدینگ رفه و با عبداله خان صحبت میکنه و ازش میخواد با عامر حرف بزنه تا از خر شیطون پایین بیاد او اول قبول نمیکنه اما با اصرارهای میگه باشه. عبداله خان میره پیش عامر تا بهش ماجرارو بگه که عامر میگه ازت خواهش میکنم بحث طلاقو پیش نکش که اصلا حوصله ندارم و از رفتارهای لمان گلگی میکنه که کله سحری اومده خونش عبداله خان میگه چی بگم شاید واسه اینکه دادگاهتون نزدیکه این کارارو میکنه! عامر اعصابش حسابی خورد شده. امید وقتی شعله به دفتر میاد بهش میگه یه شرکت تبلیغاتی میخوان تا مراسمشونو ما انجام بدیم که باهاش مشکلمون حل میشه شعله خوشحال میشه و میگه بزار یه ربع بگذره بعد بهشون زنگ بزنم بگم بیان اینجا تا از زیر زبونشون حرف بکشیم که کی مارو معرفی کرده بهشون…..