خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۳۰ سریال ترکی پناهم ده
فسون بهش برخورده و داره وسایلشو جمع میکنه تا از اونجا بره که بلکین پیشش میره و باهاش حرف میزنه تا آروم بشه و ازش میخواد دست نگه داره حق با اونه ولی باید قبول کنیم امشب پدرمون اشتباه کرد و بغلش میکنه. عفیفه به خانه رفته و وقتی میفهمه اینجیلارو از خونه بیرون کرده عثمان عصبی میشه و باهاشون دعوا میکنه سپس به اینجیلا زنگ میزنه و میپرسه کجاست او میگه دارم میرم هتل عفیفه میگه بگو میام پیشت من حمایتت میکنم بهترین کارو کردی، اینجیلا میگه نه امشب نمیخوام تنها باشم جام خوبه و قطع میکنه. عفیفه به خاطر اینجیلا خانواده شو سرزنش میکنه. اینجیلا به خانه مته رفته و اونجا مته با دیدن ظاهرش بهش لباس میده تا عوض کنه سپس باهم شروع میکنن به حرف زدن که ناز به اینجیلا زنگ میزنه و اینجیلا استرس میگیره مته میگه جوابشو نده الان هرچی بگی راضیش نمیکنه سپس اینجیلا میگه اشتباه کردم اصلا اومدم نباید میومدم! و میخواد بره که مته جلوشو میگیره و از حس و حالش و وضعیتی که توشه میگه سپس پیشنهاد میده فرار کنن اینجیلا جا میخوره سپس با خوشحالی بغلش میکنه و قرار میشه کارای فرارشونو بکنن. قدیر به اتاق مادرش تو هتل رفته با حالی داغون که مادرش با دیدنش شوکه میشه و ازش میپرسه چیشده؟ سپس قدیر در حالیکه مسته همه چیزو تعریف میکنه واسش.
مادرش دلداریش میده و میگه من گفتم دخترهای اینجا خیلی از خودراضین چیزی راضیشون نمیکنه اما قدیر میگه من آخرسر بدستش میارم آقا ضیاء هم با منه! مته که قرارشو گذاشته با اینجیلا خوشحاله و با حال خوب میره خونه. فردای آن روز اینجیلا به طرف خانه ضیاء میره سر کارش که قدیر از تو ماشین اونو میبینه و بهش زنگ میزنه اما اینجیلا جواب نمیده و میره داخل. اینجیلا سینی صبحانه ناز را آماده کرده و میره تو اتاق ناز که بهش بده جوشکن میبینه که وقتی درو باز میکنه ناز موهای اینیجلارو میکشه و با عصبانیت به داخل میکشه و میگه از دیشب کدوم گوری بودی؟ او جا میخوره و به اتاق ضیاء میره. ناز با اینجیلا دعوا میکنه که او میگه اوضاع خونه خراب بود با قدیر هم بهم زدم ناز میگه حالا که انقدر جرأت به خرج دادی چرا دیشب سر میز اون کارو کردی؟ اینجیلا میگه چون اون کار از اول اشتباه بود! من گفتم نشدنیه! ناز بعد از کمی دعوا کردن باهاش میگه اصلا دیگه از الان به بعد مثل یه خدمتکار باهات رفتار میشه دیگه حمایت منم نداری! ببین کسی بهت اهمیت میده یا نه! سپس کلی لباس میزنه تو صورتش و میگه همه رو اتو کن! جوشکن به ضیاء میگه که چی دیده از ناز نسبت به رفتارش با اینجیلا!….