خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۳۱ سریال ترکی پناهم ده
مته میره پیش مادرش و باهاش حرف میزنه. او بهش میگه که یه دکتر پیدا کردم که آنلاین ویزیتشو انجام میده لازم نیست از خونه بیرون بیای مادرش گولتن از حرف های او میترسه و میگه من این حرفا و نگاهو میشناسم تو میخوای منو ترک کنی بری! مته آرومش میکنه و میگه نه من جایی نمیرم بهت قول میدم فقط شاید برای کار برم جایی ولی برمیگردم گولتن خیالش راحت میشه و بغلش میکنه. سر میز غذا ناز مدام به اینجیلا دستور میده که چیزی بیاره که ضیاء جلوشو میگیره و میگه اینجیلا بشین سرجات صبحانهتو بخور از این به بعد فقط به گولتن رسیدگی میکنی ناز عصبی میشه. ناز وقتی با اینجیلا تو اتاق تنها میشه اذیتش میکنه و جلوی آینه بهش یادآوری میکنه که فقط یه خدمتکاره و اذیتش میکنه که مته به اونجا میره و اینجیلارو از دست ناز نجات میده و ازش میخواد بره سپس با ناز دعوا و سرزنشش میکنه. او به اینجیلا پیام میده و میگه تو خونه میبینمت اینجیلا به طرف خانه مته میره. ناز به رفتارهای مته به خودش و حماست هاش از اینجیلا فکر میکنه و شک کرده بهش. سپس یادش میاد که قدیر زنگ زده بود و به قدیر زنگ میزنه.
قدیر باهاش حرف میزنه و درباره اینجیلا میگه و ازش میخواد کمکش کنه ناز باهاش قرار میزاره تو رستوران تا باهم حرف بزنن. ناز اونجا به قدیر میگه که من کمک میکنم که به اینجیلا برسی و دوباره باهم وارد رابطه بشین ولی در ازاش باید کاری کنی به کارش پیش من برگرده. آنها باهم میرن به مراکز خرید و ناز ظاهر قدیر را تغییر میده با لباس هایی که واسش انتخاب میکنه او مدام خوراکی میخواد و در آخر دلپیچه میگیره که قدیر میگه تو حاملگی خدا به داد شوهرت برسه! او تو فکر میره و ازش میخواد وایسته اونجا تا بره داروخانه دارو بخره قدیر هم میره اتوشویی تا لباسایی که خریده را بده سرویس تا بپوشه. مته تو خونه اینیجلارو آروم میکنه و بهش میگه شب میریم باهم من میرم از خونه چندتا وسایل برمیدارم اینجیلا هم میگه منم میرم خونه پس یکسری وسیله بردارم الان کسی نیست خونه راحت میرم و میام مته قبول میکنه و با ذوق نگاهش میکنه سپس پیشونیشو میبوسه. قدیر و ناز بعد از تمام شدن کارهاشون از هم خداحافظی میکنن و میرن….