خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی بهار + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز به‌عنوان تهیه‌کننده این مجموعه شناخته می‌شود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روز‌های فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش می‌شود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانه‌دار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی می‌شود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و می‌گوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!

قسمت ۳۴ سریال ترکی بهار
قسمت ۳۴ سریال ترکی بهار

قسمت ۳۴ سریال ترکی بهار

تیمور بعد از رفتن بهار به رنگین میگه بهش چیزی که نگفتی قضیه پارلارو که نگفتی گفتی؟ او پورخند میزنه و میگه چیه ترسیدی؟ تیمور میگه اگه بگی دیگه منو نمیبینی! تو الان زیاد تو حال خودت نیستی سریع با تاکسی برو خونه و به اوئور میسپاره تاکسی بگیره واسه استاد رنگین. نورا از خواب بیدار میشه و میبینه حالش بده او هرچی به تیمور زنگ میزنه میبینه جواب نمیده او از حال میره و از روی پله ها پرت میشه پایین تیمور وقتی میرسه خونه و مادرشو پایین پله ها میبینه هل میکنه و به بهار زنگ میزنه کمک می‌خواد آنها سریعا نورا را به بیمارستان میبرن. اونا تو عکس برداری چیزی نمیبینن که تیمور خیالش راحت میشه اما دکتر آوردن میاد و میگه چند وقت پیش مادرتون اومده بود پیشم و خواست چکاب بشه ازم خواست که بهتون نگم تو تیروئیدشون یه کیست دیدم که گفتم نمونه برداری کنن ولی جوابش هنوز آماده نیست تیمور استرس میگیره. رنگین با برادرش قرار میزاره و میگه در ازای امضاء بخشیدن ارث بهت ازت می‌خواد تیمور تو منگنه بزازی او بهش میگه تو تست دی ان ای بیار واسم بقیه اش با من رنگین قبول میکنه.او به خانه میره و از تو اتاق پارلا مو برمیداره سپس تو بیمارستان با تیمور حرف میزنه و از موهای سرش یه تار مو میکنه تیمور میگه چیکار میکنی؟

رنگین میگه می‌خوام تست بگیرم که بعدا نزنی زیرش که پارلا دخترت نیست! سپس به سمت آزمایشگاه میره و از نوران می‌خواد تا تستو انجام بده و به کسی چیزی نگه. سپس میره تو بوفه جلوی بهار میشینه و باهاش بحث میکنه و میگه بهتره تو از بیمارستان بری رنگین با پررویی تمام با بهار حرف میزنه سپس از اونجا میره که بهار حرص میخوره. سلیم به تیمور زنگ میزنه و بهش میگه خیلی وقته همدیگرو ندیدیم تیمور بهش میگه چی می‌خوای؟ سلیم بهش میگه ۱۰ میلیون لیر بهم میدی تا به بهار قضیه پارلارو نگم! او جا میخوره و میگه ۱۰ میلیون لیر؟ تو فیلم زیاد میبینی؟ مافیایی چیزی شدی؟ این پولو از کجا بیارم؟ و بعد از کمی حرف زدن قطع میکنه و میره سراغ بهار و بهش میگه تو سلیمو انداختی تو جون من؟ رنگین میگه به من ربطی نداره. از مدرسه هما به بهار زنگ میزنن و میگن که رفتار دخترتون تازگیا فرق کرده و ازش میخوان برن اونجا. بهار می‌خواد بره که تیمور میگه منم میام. استاد راهنما هما باهاشون حرف میزنه و میگه تازگیا اتفاقی نیوفتاده که تأثیر گذاشته باشه رو بچه؟ اونا بهم نگاه میکنن که تیمور میگه تقصیر منه سپس بعد از کمی حرف زدن بهار و تیمور با هما به کافه میرن اول بهار و هما باهم حرف میزنن و بعد از چند دقیقه تیمور میره پیششون و همارو بغل میکنه سپس بهش میگه دیگه از این به بعد حمایتگر سفت و سختت تو هر شغلی که می‌خوای منم و بهش هدیه ای میده که لوازم نقاشیه هما خوشحال میشه و پدرشو بغل و ازش تشکر میکنه بهار هم از تیمور تشکر میکنه و خوشحال میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بهار + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا