خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی پناهم ده + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز،  تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.

قسمت ۳۵ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۳۵ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۳۵ سریال ترکی پناهم ده

عفیفه و مادر قدیر وقتی با فیلیس روبرو میشن بعد از کمی حرف زدن فیلیس بهشون میگه که من هرکاری میکنم که زودتر عروسی اینجیلا و قدیر گرفته بشه اصلا مراسم عروسیو خودم هزینه میکنم فقط بعد از ازدواج اینجیلارو ببرین دوزچه باید از اینجا بره و دختر خودشو بهونه میکنه که می‌خواد از ناز دور باشه. آنها جا میخورن و مادر قدیر میگه معلوم هست چی میگین؟ ما خودمون برو بیایی تو دوزچه داریم احتیاجی به پول شما هم نداریم فیلیس خنده معنی داری میکنه و میگه حتما همینطوره سپس آنها بهشون برمیخوره و بعد از چند دقیقه از اونجا میرن. قدیر و مته که با ناز و اینجیلا تو کافه نشستن قدیر مادرش بهش زنگ میزنه و خبرو میده او جا میخوره و به ناز میگه به بهونه دستشویی بیا کارت دارم. ناز وقتی پیشش میره بهش میگه که تو داری چیکار میکنی؟ مادرت مامانمو دعوت کرده خونه اش بهش پیشنهاد داده که هرکاری بخواین میکنم اینیجلارو از اینجا ببرین تو داری چیکار میکنی؟ تو روم به کاری میکنی پشتم با مادرت یه کار دیگه؟ ناز جا خورده و سریع برمیگرده پیش اینجیلا و مته و میگه من باید سریع برم ویش مامانم یه کار فوری پیش اومده و میره.

عفیفه سراغ ضیاء رفته و بهش میگه حرف های فیلیسو و بهش میگه امکان داره تو چیزی گفته باشی؟ ضیاء میگه معلومه که نه تو چجوری جرأت کردی بری خونه هاتف؟! از طرفی قدیر هم میره و قرار میشه اینیجلارو مته برسونه بعد از رفتن همشون مته میگه بشین یکم تنها باشیم و باهم حرف میزنن اینجیلا دوباره بحثو باز میکنه و میگه شاید واقعا تقدیر من کنار قدیره! مته میگه نه اینو دیگه نگو! تقدیرت کنار منه! سپس باهم از رستوران بیرون میرن و وقتی اینجیلا تنها میشه یه ماشین جلوش وایمیسته و اونم میندازن تو ماشین و با خودشون میبرن. ناز به خونه رفته و با مادرش حسابی دعوا میکنه و میگه نمیتونی اینجیلارو ار من دور کنی میفهمی؟! او میگه اینجیلا دختر داییته او جا میخوره اول باور نمیکنه اما بعد باور میکنه و بهم میریزه ومیگه من چجوری با این زندگی کنم! فکر کردی با فرستادنش همه چیز حل میشه؟ بابابزرگ ضیاء مگه میزاره به این راحتیا بفرستیش بره! من باید بفهمم که خودشم میدونه یا نه! اینجیلارو تو یه سوله پیاده میکنن و یه نفر پیشش میره و میگه در ازای ۲۰ میلیون ساکت میشم و به کسی نمیگم که عشق مخفی با مته داری! او جا میخوره و میگه من ندارم! او میگه جورش کن از دوست پسرت بگیر وگرنه هاتف و خانواده ات میفهمن! اینجیلا میگه تو از کجا اونارو میشناسی؟ تو کی هستی؟ اون مرد میگه من پدر مته ام….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پناهم ده + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا