خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۳۶ سریال ترکی پناهم ده
ناز به خانه رفته و به حرفای مادرش و حرف های اخیر اینجیلا که با جرأت حرف میزده فکر میکنه و اشک میریزه که مته میره پیشش و میگه چیشده؟ گریه کردی؟ ناز به خودش میاد و میگه نه بابا حواسم نبود چیزی نیست با مامانم بگو مگو کردم و سراغ اینیجلارو میگیره که مته میگه نمیدونم کجاست ازم جدا شد نپرسیدم کجا میره! ناز بهش زنگ میزنه که میبینه جواب نمیده و عصبی میشه و از مته میخواد بره بیرون تا بخوابه. مته میره تو اتاق اینجیلا و بهش میگه تو کجایی؟ چرا یخو غیبت زد؟ گفتم وابستا تا بیام ولی اومدم نبودی! اینجیلا میگه تو اینجا چرا اومدی؟ الان یکی میبینه! مته میگه اونجا چی قایم کردی؟ و میره زیر پتوشو میبینه که داره پولاشو میشماره او جا میخوره و میگه باز نمیخوای فرار کنی؟ ما که حرفامونو زدیم! باز رفتی سر خونه اول؟ اینجیلا میگه نه چه فراری! بدهی دارم باید اونو بدم. از خدمه در اتاق اینجیلارو میزنه که او میترسه و از وجود مته استرس میگیره او قایم میشه که اینجیلا درو باز میکنه و میبینه خدمه ست که میگه ناز خانم کارتون دارن و اینجیلا باهاش میره. ناز خواب میبینه که وقتی به اینجیلا حقیقتو گفته او شروع کرده به کتک زدن و کشیدن موهاش و میگه تلافی همه ی این روزهارو سرت درمیارم که ناز از خواب میپره.
سپس از اینجیلا میخواد پاهاشو ماساژ بده. ضیاء باد حرف های بلکین میوفته که به جوشکن میگه به نگهبان ها بگو اگه بلکین اومد عبدا راهش ندین. هاتف تو رستوران با بلکین حرف میزنه و ازش خواستگاری میکنه و ازش میخواد زیادم فکر نکنه چون دیگه زمان برای فکر کردن ندارن. شب اینجیلا موقع خواب به امینه پیام میده که بیداری یا نه او میگه بیدارم که بهش زنگ میزنه. سپس اینجیلا ازش میپرسه که پول داری بهم قرض بدی؟ بهت برمیگردونم امینه میپرسه چقدر؟ او میگه هرچقدر که میتونی امینه میگه یه ۲۰ هزارتایی دارم کافیه؟ او میگه کافی که نه ولی به دردم میخوره و قرار میشه فردا بره از بانک بگیره بده بهش. مته وقتی ناز خوابه میره آشپزخانه و به اینجیلا میگه بره اونجا و باهاش حرف میزنه و میگه تو که فکر فرار تو سرت نداری؟ او میگه نه چه فراری آخه گفتم که بدهی دارم! و باهم کمی بحث میکنن که یکدفعه خدمه به اونجا میاد و مته آب میخوره و میگه مثل اینکه امشب همه خواب راحت نداشتن و از اونجا میره….