خلاصه داستان قسمت ۳۸ سریال ترکی بهار + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۸ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز به‌عنوان تهیه‌کننده این مجموعه شناخته می‌شود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روز‌های فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش می‌شود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانه‌دار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی می‌شود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و می‌گوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!

قسمت ۳۸ سریال ترکی بهار
قسمت ۳۸ سریال ترکی بهار

قسمت ۳۸ سریال ترکی بهار

تیمور وقتی از آلاز میشنوه که بهار با اورن تو کشتی روی پرونده کار میکنن حسادت میکنه و سریع بهش میگه پاشو ما هم بریم اونجا. اورن با بهار حرف میزنه و مثل همیشه آرومش میکنه سپس باهم شروع میکنن به بستنی خوردن باهم. رنگین به چاعلا باهم در حال حرف زدنن که رنگین میگه پس حالا که امشب خواهر همیم می‌خوام یه راز دیگه‌مو بهت بگم ولی قول بده به بهار نگی! او میگه منم خیلی دوست دارم تیمورو ول کنم برم ولی نمیشه چاعلا دلیلشو میپرسه که او میگه چون پدر پارلاست! چاعلا شوکه میشه که رنگین میگه دیدی به این راحتی نیست! حالا دیگه وقتمون تموم شده باید برم خیلی احساس سبکی میکنم حالا که این رازو باهات درمیون گذاشتم و میره. بهار موقع پیاده شدن از کشتی پاش گیر میکنه و میخواد بیوفته که اورن اونو تو بغلش میگیره همان موقع تیمور که به اسکله رسیده اونارو میبینه و بهم میریزه. فردای آن روز تو بیمارستان چاعلا میره پیش بهار و میگه می‌خواد یه چیزی بهت بگم اما وقتی میخواد ماجرای پارلارو بهش بگه تیمور میاد و وقتی خبر نمایش رومئو و ژولیتو بهش میگه که قراره تو مدرسه هما اجرا کنن چاعلا منصرف میشه که حرفشو بزنه و به تعویق میندازه. لونت برادر لیلا دختری که اورن و بهار نجاتش دادن پیش خواهرش لیلا رفته و بهش میگه که همه چیز دست منه نگران نباش فقط طاقت بیار و به کسی چیزی نگو!

بهار به داخل اتاق میره و به لونت مشکوک شده سپس کمی با لیلا حرف میزنه تنهایی ولی وقتی میخواد درباره برادرش بپرسه او سریع خواهرزاده اش و مادرش میفرسته که تو اتاق بهار با لیلا تنها نباشه. تو اتاقی که زینب اونجا بستری شده بود نامه ای پیدا شده برای بهار و مادر و پدرش. پدر و مادرش با خوندن اون نامه و توضیح دادن اورن بهشون درباره پرونده پزشکیش اونا از شکایت دست میکشن و با نوه شون از اونجا میرن. تیمور لباسی برای بهار به عنوان ژولیت خریده و خودشم با لباس رومئو، با لیموزین میره دنبالش و باهم میرن به سالن نمایشی. ولی اونجا کسی نیست و خودشونن فقط، تیمور به کمک دوروک فیلمی از عکساشون درست کرده و دوباره جلوش زانو میرنه و میخواد که از نو شروع کنن اما بهار با عصبانیت و کلافگی میره. تو مراسم خیریه اورن همان دختریو پشت تریبون میبینه که تو کشتیش بدون اجازه اومده بود و میخواست موتورشم بدزده و شوکه میشه. آنها باهم کمی حرف میزنن و اون دختر میگه چیه جا خوردی؟ اورن میگه نباید بخورم؟ اون دختر میگه من فقط از قرض گرفتن خوشم میاد اورن میخنده و میگه بله حتما همینطوره و بعد از کمی حرف زدن میره…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بهار + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا