خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال ترکی بهار + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز به‌عنوان تهیه‌کننده این مجموعه شناخته می‌شود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روز‌های فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش می‌شود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانه‌دار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی می‌شود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و می‌گوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!
قسمت ۳۹ سریال ترکی بهار
وقتی تماشاچی ها میان نمایش رومئو و ژولیت تیمور و بهار شروع میشه آنها جلوی همه تو قالب رومئو و ژولیت باهم بحث میکنن. پارلا که رفته اونجا فیلم میگیره از نمایششون و برای مادرش میفرسته. وقتی شب میره به خانه به مادرش میگه دیدی فیلمو؟ او میگه آره و واسم دیگه مهم نیست ازت می‌خوام دیگه واسه تو هم مهم نباشه او میگه باشه و میپرسه بابام کو؟ او میگه کار واسش پیش اومد مجبور شد برگرده پارلا باور نمیکنه و میگه تو فرستادیش بره وگرن بدون خداحافظی نمیرفت! سپس باهاش دعوا میکنه که رنگین آرومش میکنه. لونت پیش خواهرش لیلا میره و تهدیدش میکنه که اگه برنامه شو خراب کنه خودش کارشو تموم میکنه! فردای آن روز برای تیمور تو بیمارستان احضاریه طلاق میاد که او با بهار حرف میزنه و میگه این کارها واسه چیه؟ به فکر بچه هامونم نیستی که چه بلایی سرشون میاد؟ آنها باهم بحث میکنن که تیمور میگه اگه من با رنگین بهت خیانت کردم تو هم داری با اورن بهم خیانت میکنی! فکر کردی نمیبینم طرز نگاه کردنش به تورو؟ بهار عصبی میشه و سیلی تو صورتش میزنه سپس حرف های دلشو میزنه و از اونجا با عصبانیت میره.
وقتی آروم میشه میره تو اتاق لیلا و با دیدن چهره مضطرب و بهم ریخته لیلا میگه چیشده؟ واسم تعریف کن لیلا تعریف میکنه و ازش میخواد کمکش کنه بهار قبول میکنه و میره با گوشی به پلیس گزارش میده که لونت از پشت با سلاح تهدیدش میکنه و میبرتش به یک اتاق انبار اون بخش. تیمور رفته پیش رنگین و باهاش درد و دل میکنه و میگه که بهار میخواد طلاق بگیره رنگین میگه من که گفته بودم همه چیز رو بشه میزاره میره سپس دلداریش میده و بدون توجه به دوربین اون اتاق همو میبوسن. تو اتاق برق بیمارستان سیمی اتصالی میکنه و با جرقه زدن آژیر خطر به صدا دربیاد. همه بیمارستانو خالی میکنن و لونت درو روش میبنده و میره که بهار تو اون اتاق گیر میکنه و کمک میخواد ولی کسی صداشو نمیشنوه اورن متوجه نبود بهار میشه و میره دنبالش که با تیمور در اتاقو میشکونن و بیرون میبرنش. بعد از تموم شدن آتش سوزی دکتر رها به سلن میگه بره فیلم دوربینارو ببینه که چی شده بوده که فیلم تیمور و رنگین را باهم میبینه سپس هارد را برمیداره و از اونجا میره….
