خلاصه داستان قسمت ۴۴ سریال ترکی پناهم ده + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۴۴ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز،  تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.

قسمت ۴۴ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۴۴ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۴۴ سریال ترکی پناهم ده

گولتن بعد از کمی حرف زدن با جمیل با اینجیلا به خانه میره. مته به داخل میره و به جمیل میگه باز واسش دروغ بافتی؟ او میگه نه حقیقتو گفتم مته میگه تو چه دردسری افتادی؟ او واسش تعریف میکنه ماجرارو که مته میگه به من ربطی نداره وضعیتت ولی نترس نمیزارم اینجا بمیری. ناز و قدیر باهم نشستن و قدیر از حرف زدنش بهش ناز میگه او میخنده و میگه قیافه ات دیدنی بوده. بعد از چند دقیقه اونا از رستوران بیرون میان که ناز با دیدن زنی باردار که داره کار میکنه بهم میریزه و به قدیر میگه یعنی منم انقدر گنده میخوام بشم؟ قدیر برای اینکه روحیه شو عوض کنه میبرتش تو سیسمونی فروشی و جنسارو بهش نشون میده او یکسری خرید میکنه و به اون زن باردار هدیه میدن که خیلی خوشحال میشه و ذوق میکنه. آمبولانس به دم در خانه ضیاء میره که گولتن با دیدن آمبولانس میترسه و میگه جمیل چیزیش شده؟ خواهرش میره پیشش و میگه مگه نگفتی جمیله ندیدی پس چرا بهم ریختی دوباره؟ گولتن میگه به کسی چیزی نگیا ولی جمیل تو خونه سرایداریه میترسم اتفاقی واسش افتاده باشه اگه باور نمیکنی خودت برو ببین.

مته میره دم در و میگه ما که به آمبولانس زنگ نزدیم اونا میگن واسه گولتن خانم اومدیم مته ردشون میکنه برن. خواهر گولتن میره به خانه سرایداری که ممتاز و مته میرن دنبالش و میگن چیشده؟ وقتی به داخل میرن میبینن کسی اونجا نیست مته و ممتاز هم جا میخورن. مته به ممتاز میگه کار تو بود؟ او میگه آره حال گولتن خانم بدتر شده بود مگه ندیدی؟ ولی وقتی اینیجلا میره ازشون میپرسه جمیل کجاست؟ اونا میگن نمیدونیم و مته میگه جمیله دیگه گذاشته رفته اینیجلا میگه چرا انقدر راحت برخورد میکنی با این قضیه؟ مته میگه چیکار کنم؟ عفیفه رفته پیش ضیاء و او بهش میگه که شب میخوام یه مهمونی بگیرم تو هم بیا تا قضیه رو بگیم عفیفه میگه به یه شرط که اینجیلا نفهمه و اونجا نباشه او قبول میکنه. ناز تو اتاقش بهم ریخته ست که مته میگه چیشده؟ او بهش اینجیلارو میگه که دختر داییشه و او جا میخوره. خواهر بلکین بهش زنگ میزنه و میگه شب بابا همه تونو دعوت کرده واسه شام اینجا بلکین خوشحال میشه و به بقیه خبر میده. همه جمع شدن و سر میز شام هستن که ضیاء به اینجیلا میگه تو میتونی دیگه بری بعد از رفتن اینجیلا عفیفه به اونجا میاد و جلوی همه، همه چیزو به هاتف میگه همه شوکه شدن. اینجیلا کلیداشو جا گذاشته و برمیگرده که همان موقع عفیفه به هاتف میگه اینیجلا نوه توعه هاتف همه از تعجب سرجاشون وایسادن که اینجیلا به داخل میاد و مادربزرگشو صدا میزنه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پناهم ده + عک

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا