خلاصه داستان قسمت ۴۹ سریال ترکی بهار + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۹ سریال ترکی بهار را برایتان گذاشته ایم، امیدوارم خوشتون بیاد. با ما همراه باشید. سریال بهار توسط نسلیهان یشیلیورت کارگردانی شده است و آسنا بولبلوگلو نیز بهعنوان تهیهکننده این مجموعه شناخته میشود. این سریال در کشور ترکیه تولید شده است و روزهای فرد از شبکه ترکی جم تیوی به زبان فارسی پخش میشود. بهار، بیست سال پیش، از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد، اما به جای اینکه حرفه پزشکی را دنبال کند، خانهدار شدن را انتخاب کرد. او با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. اما ناگهان خانواده به ظاهر خوشحال یاووز اوغلو با بیماری بهار دچار مشکلاتی میشود. پزشک بهار، اورن، مصمم به نجات اوست و میگوید تنها راه حل، پیوند کبد است؛ اما تنها کبد سازگار خانواده، متعلق به تیمور است!
قسمت ۴۹ سریال ترکی بهار
۱ ماه قبل، بعد از اینکه بهار با شوهرش تیمور از عمل به سلامتی بیرون میان توافقی از همدیگه جدا میشن. زمان حال، دوست بهار واسش جشنی گرفته به مناسبت طلاق گرفتنش تا به زندگی جدیدش سلام کنه و تمام کسایی که اونا هم طلاق گرفتن یا شوهرشون به هردلیلی رفته و تنهان را دعوت کرده. تیمور و رنگین هم از بیمارستان اخراج شدن و رفتن . دوست بهار چاعلا رفته پیشش و درباره اورن باهاش حرف میزنه و میگه تو هنوز از دستش عصبی؟ و سعی میکنه نظرشو درباره اورن تغییر بده تا بتونه ببخشتش بهار میگه نمیتونم! که او قبول میکنه و میگه هرچند انگار از این فاصله گرفتنش راضیم هست و داره حسابی خوش میگذرونه بهار میگه چطور؟ چاعلا بهش پیج اورن را نشون میده که یه زن داره مدام توش میکنه انگاری باهمن بهار عصبانیتش بیشتر میشه. چاعلا ماکت تیمور را درست کرده که توش شکلاتی و باید با چوب بزنه و اون ماکتو پاره کنه تو همون حین هما از راه میرسه و تز اون وضعیت خوشش نمیاد و میره داخل خونه.
بهار میره دنبالش تا آرومش کنه و واسش توضیح میده در آخر بغلش میکنه و باهم میرن تو حیاط تا خوراکی بخورن. اونجا سرن یهو رو زمین میوفته و حالش بد میشه همه دورش جمع میشن و بهار و چاعلا و گل چیچک اونو میبرن به بیمارستان. اونجا تیمور و نورا مادرش اونارو میبینن تو اون وضعیت و تیمور میگه این چه سر و وضعیه؟ بهار میگه مگه چیه؟ داشتیم یکم خوش میگذروندیم! اونا باهم اونجا بحث و دعواشون میشه و گل چیچک میخواد به نورا حمله میکنه که جلوشو میگیرن و اونارو از هم جدا میکنن. همان موقع دکتر ثریا دکتر ارشد که همون زنی هست که با اوردن بوده و اونوتو دستوریاش تگ میکرده وارد بیمارستان میشه و از جو بهم ریخته اونجا گلگی میکنه و میگه که نیم ساعت دیگه تو اتاق جلسه جمع بشین و میره. اِیلَم دستیار جدید به دستور دکتر ثریا میره تا اتاقشو نشونش بده اونجا به دکتر رها میگه که به دکتر اورن زنگ بزنید تا بیاد….