خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی پناهم ده + عکس
خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی پناهم ده را در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۴ سریال ترکی پناهم ده
ناز سیلی محکمی تو صورت مته میزنه و میگه گمشو برو همونجایی که بودی و میره. فیلیس مادر ناز و بالکین به اونجا میرن و میگن چیشده؟ فیلیس میگه معلوم نیست؟ دخترم ناراحت شده مته میره تا ناز را آروم کنه بعد از رفتنشون فیلیس به اینجیلا میگه بیا اینجارو تمیز کن. اینجیلا با گریه گل هارو جمع میکنه و یاد ساعاتی میوفته که با مته بود. مته سعی میکنه ناز را آروم کنه اما او سرش داد میزنه و ازش میخواد بره مته میگه ترافیک بود و باهم دعوا میکنن. فیلیس مادر ناز بیرون اتاق وایساده و با دیدن اینجیلا میگه برو داخل جداشون کن! و میره که اینجیلا جرأت نداره بره و پشت در می مونه. مته میگه میخوای بدونی واقعیتو؟ با یه دختر آشنا شدم ناز میگه خوب چیشد؟ مته تعریف میکنه و از حس فوق العاده اش نسبت به اون دختر میگه که اونو دو دل کرده بود که اصلا اونجا یا نه، اینجیلا اینارو میشنوه و اشک میزیزه ناز میگه خوشت میاد حرصم بدی نه؟ و باهاش دعوا میکنه و میگه برو! گمشین برین اصلا نمیخوام! مته میره تا به خانواده ها بگه بهم خورده که ناز میاد و دست مته را میگیره و میگه ببخشید بابابزرگ مته بهم گفته بود که دیر میاد و بهم زنگم زده بود ولی من جواب ندادم و مراسم نامزدی را شروع میکنن.
یکی از خدمه ها به اینجیلا میگه ناز میخواد تو حلقه هارو ببری اینجیلا جا میخوره و نمیدونه چیکار کنه که خودشو میزنه به دل درد و میره سرویس بهداشتی تا یه نفر دیگه ببره حلقه هارو. آنها باهم نامزد میکنن و قرار میشه برن برای جشن نامزدی به کلاب. ناز از اینجیلا هم میخواد حاضر بشه بیاد اونم. ناز حاضر میشه و وقتی میره پایین مته به لباسش گیر میده و میگه این نمیشه ناز باهاش کل کل میکنه و میگه نه یا با همین میام یا نمیام مته میگه باشه و میخواد بره که خانواده ها پادرمیونی میکنن و ناز پدر و مادرش میبرنش بالا و لباسشو عوض میکنن. ناز میگه حالا میدونم چیکارت کنم و لباسی باز میپوشه ولی از روش یه لباس پوشیده. قبل از رفتن پیش بقیه اینجیلا به ناز میگه که من برم سرویس دلم درد میکنه ناز با پدرش میره پیش مته و بقیه. تو کلاب مته با دیدن ناز به خانواده اش میگه حالا شد سپس شروع میکنن به رقصیدن. مته یه لحظه احساس میکنه اینجیلارو دیده و دنبالش میگرده اینجیلا پیام میده که من میرم خونه حالم خوب نیست. ناز وسط رقصیدن یهو لباس روییشو درمیاره و مته با دیدنش تو او لباس جا میخوره و بهم میریزه سپس به بهونه سرویس رفتن میره. او اینجیلارو میبینه و میگه مرجان؟ و دستشو میگیره و میبرتش بیرون. فخرالنساء مته را میبینه که با یکی رفت بیرون و وقتی ناز دنبالش میگرده بهش میگه که با یه نفر جیم شد رفت و باهم کل کل میکنن…..