خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۵۱ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۵۱ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۵۱ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۵۱ سریال ترکی شربت زغال اخته

نورسما شب اول ازدواجش با لباس عروسی میره لب پنجره اتاقش و میخواد با گریه بپره پایین که ابراهیم سعی میکنه جلوشو بگیره و میگه چیکار میکنی روانی؟ و میره سمتش که نورسما با فشار دست او پرت میشه پایین. دو روز قبل، سر میز صبحانه شعله حال روحیش خوب نیست که سولماز و بقیه فکر میکنن مریض شده اما شعله میگه نه فقط واسه ناراحتم نکران اونم. فاتح رفته پیش کایهان تا پولشو بگیره اما او نقش بازی میکنه که کسی که باید بهم پول میداد تلفنشو جواب نمیده انگار آب شده رفته تو زمین فاتح میگه اینچیزا به من ربطی نداره من شمارو میشناسم فوقش من ۱ ماه بتونم بهتون فرصت بدم کایهان میگه باشه. فاتح به اتاقش تو شرکت میره و با نگرانی میگه این آدم پول بده نیست الکی تو هتلم باهاش شریک شدم! مصطفی میره پیشش و میگه چیشد پول؟ فاتح میگه تو میخوای کشتیو بگیری برای هدیه زایمان دیگه تا اون موقع جور میشه میخریش خیالت راحت. تو خونه پنبه مهمون ها اومدن و نورسما اعصابش خورده مادرشوهرش بهش میگه مثل اینکه زیاد اهل حرف زدن نیستی نه؟ نورسما میگه چرا هستم ولی بستگی به موقعیتش داره سپس آنها میگن که دیگه بهتره کم کم بریم واسه خرید عروسی.

دوعا نورسمارو صدا میزنه تا باهاش حرف بزنه. نورسما میگه اینا که چیزی نمیدونن حتما ابراهیم چیزی نگفته بهشون دوعا میگه منم همین حسو دارم نورسما میگه تموم شد دیگه ول. کن خودتو اذیت نکن دوعا میگه نه خیالت راحت باشه این عروسی سر نمیگیره باشه؟ آنها باهم کمی حرف میزنن که در آخر نورسما حاضر میشه و برای خرید عروسی از اونجا میره. تو مدرسه دوست مته خان میره پیشش و میگه لیست بهترین و خوشگل‌ترین های امسالو درآوردم بیا بخونیم مته وقتی میرسه به اسم چیمن غیرتی میشه و ازش میپرسه چرا اسم اون اینجاست؟ خجالت نمیکشی؟ اون دوستمونه! و باهم دعوا میکنن که استاد وارد کلاس میشه و از جفتشون میخواد برن اتاق مدیریت آذرخش میپرسه چیشده؟ اونا میگن هیچی سوء تفاهم بود رفع شد بینمون و میرن. عامر به آذرخش زنگ میزنه و ازش میخواد برن ناهار باهم بیرون. اونجا آذرخش از فاصله ای که بینش با دوعا افتاده میگه که چقدر ناراحته عامر سعی میکنه آرومش کنه. وقتی به شرکت میره به فاتح زنگ میزنه و ازش میخواد شب برن رستوران با دوعا سه تایی او قبول میکنه. نورسما به خانه رفته که میبینه پنبه سرخود اتاق بچه دوعارو نصفشو صورتی کرده نصفشو آبی نورسما میگه باورم نمیشه! حداقل میزاشتی خودشون تصمیم بگیرن! و بعد از کمی کل کل کردن از اونجا میره.

دوعا در حال برگشت از دانشگاه به خانه هستش که فاتح زنگ میزنه و میگه به جای خونه بیاد شرکت شب عمویش دعوت کرده شام دوعا قبول میکنه. شب سر میز شام عامر اول تشکر میکنه بابت اومدنشون بعد با دوعا و فاتح صحبت میکنه از احساسش به آذرخش. او میگه که ما خیلی وقت پیش باهم آشنا شده بودیم ولی وقتی رابطه شمادوتارو فهمید پا پس کشید برای خوشحالی شما من خواستم ادامه بده چون میدونستم امکان داره دیگه همچین زنی پیدا نکنم! سپس با حرف هایش آنها را آرام میکنه و دوعا دلش نرم میشه. آذرخش پیش فاطماست او بهش میگه این خوشحالی به خاطر عامره آره؟ او تایید میکنه سپس فاطما میگه انگار جان به شعله زنگ زده جواب نداده خبری ازش نیست آذرخش میگه میرم پیشش ببینم ماجرا چیه. آذرخش وقتی با شعله حرف میزنه او بهش میگه که پسر خوبیه ولی دلم واسش اونجوری که باید بزنه نمیزنه! آذرخش میگه هرچیزی یه آداب و رسومی داره شعله میگه بهش زنگ میزنم…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا