خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۵۱ سریال ترکی پناهم ده
اینجیلا وقتی اسلحه رو میبینه میگه نمیزارم به بابابزرگم صدمه بزنی! عثمان عصبی میشه و سیلی میزنه و میگه از کی تاحالا پدربزرگت شد؟ عثمان میخواد به اینجیلا شلیک کنه که مته و ناز میان تو حیاط و ازش میخوان اسلحه شو بیاره پایین اما موفق نمیشن وقتی میخواد شلیک کنه مته میره جلوی اینجیلا و به اون تیر میخوره همه شوکه میشن و میرن بالاسرش آنها سریعا به آمبولانس زنگ میزنن و میبرنش بیمارستان. هاتف به ضیاء خبر میده که تو خونه ضیاء وضعیت بهم میریزه و گولتن به عفیفه حمله میکنه و میگه همش تقصیر توعه! ضیاء جلوشو میگیره و ازش میخواد آروم باشه سپس میگه دارم میرم بیمارستان میای باهام؟ سپس به طرف بیمارستان راهی میشن. تو بیمارستان وقتی جمیل را همه میبینن چا میخورن که او از اینجیلا حال مته را میپرسه ناز میگه من تا حالا بابای مته را ندیده بودم تو از کجا میشناسیش؟ و ازش مدام سوال میکنه قدیر میگه انقدر به اینجیلا فشار نیار بش کن دیگه همان موقع دکتر میاد که اونا میرن پیش دکتر که دکتر میگه خداروشکر حالش خوبه میتونین برین ببینینش ولی نه همتون. ناز میره پیش مته که میبینه داره اینجیلارو صدا میزنه او عصبی میشه و سیلی بهش میزنه که به هوش بیاد.
وقتی گولتن و جمیل میرن داخل اتاق ناز از جمیل میپرسه از کجا اینیحلارو میشناسه که او میگه به مته کمک کرد من تو خونه مته بمونم. ناز میره بیرون و اینجیلارو بازخواست میکنه که چرا بهش نگفته بود و باهم کل کل میکنن. قدیر میخواد پادرمیونی کنه که ناز بهش میگه تو دخالت نکن قدیر با ناراحتی میره که ناز میره دنبالش تا از دلش در بیاره اما قدیر با حرف هایی که بهش میزنه ناراحت میشه و بعد از رفتن قدیر ناز دلش درد میگیره که میبرنش به اورژانس. اونجا دکتر میگه که احتمال سقط بچه هست اینیجلا پیشش میره و میگه تو این وضعیت بیا یه مدت آتش بس اعلام کنیم بعدا دوباره از سر میگیریم نار قبول میکنه. ناز به مته و اینجیلا شک کرده و به اوزان میگه احتمال داره بینشون چیزی باشه؟ اوزان میگه نه بابا اما ناز میگه باید زیر نظر داشته باشمشون تا خیالم راحت بشه. سپس به اینیجلا پیشنهاد میده تا بیاد پیشش که کنارش باشه….
