خلاصه داستان قسمت ۵۴ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۵۴ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۵۴ سریال ترکی پناهم ده
اسرا وقتی وارد خانه ضیاء میشه گلتن و جمیل با دیدن او جا میخورن گلتن از جمیل میپرسه اینجا چه خبره؟ مگه نگفتی با این زن کاری نداری و برگشتی به خونت؟ جمیل تایید میکنه که اسرا باهاش دعوا میکنه و میگه تو یه جوری وانمود کردی که انگار مردی بعد الان سر از اینجا درآوردی گولتن به طرف اسرا حمله میکنه و میخواد کتکش بزنه که آنها را از هم جدا میکنند و اسرا به بیرون از خانه میره. اینجلا پیش ناز رفته تا کمکش کنه لباسشو بپوشه و مرخص بشه اما ناز میگه نمیخواد تو دیگه خدمتکار من نیستی اینجیلا میگه خودم میخوام انجام بدم با زور انجام نمیدم سپس کمکش میکنه لباسشو بپوشه و از اونجا بیرون میاد. ناز به مته و قدیر میگه هر وقت نگاه ترحم برانگیزتونو تموم کردین بیاین و از اونجا میره. بلکین به خاطر اینکه عاطف اصلاً به او توجهی نمیکنه و باهاش هیچ مشورتی نکرده و عفیفه را سر خود به خونه آورده و اصلاً به نظر او اهمیتی نداده ناراحت شده و بهش میگه فکر کنم این ازدواج خیلی زود اتفاق داشته میوفتاد احتیاج داریم یکم از هم دور باشیم و به خانه پدرش میره.
وقتی از بلکین میپرسند دلیل اومدنش چیه فیلیس میگه حتماً به خاطر عفیفه است درسته؟ او تایید میکنه و میگه که آوردتش خونه فیلیس عصبانی میشه و در حال صحبت کردنند که هاتف به همراه فسون و بحری و بقیه بچهها به اونجا اومدن همه دم در جمع شدن و میگن چه اتفاقی افتاده چی شده که همگی اومدین اینجا؟ ناز بهشون میگه که بچهام سقط شد همگی شوکه میشن و برای ناز و مته خیلی ناراحت میشن. ناز وقتی به اتاقش میره فیلیس سراغش میره و او را سرزنش میکنه و میگه من بهت گفته بودم این اتفاق میفته ولی تو گوش ندادی و به کار خودت ادامه دادی ناز که اصلاً حوصله حرفاشو نداره میگه از اونجا بره. تو سالن فیلیس با اینجیلا دعوا میکنه و میگه همه این اتفاقها مسبب اصلیش تویی الان اگه ناز با این اوضاعش بفهمه که عمارت به اسم تو خورده حالش بدتر میشه عاطف پشت او در میاد و فیلیس میخواد بس کنه فقط اون عزادار نشده همه متاثر شدن اما فیلیس به کار خودش ادامه میده. جو خانه حسابی به هم ریخته که قدیر میره اتاق ناز پیشش و او را دلداری میده ناز میگه نمیدونم چه جوری و کی ولی خیلی بهش وابسته شده بودم انگار یه چیزی ازم کنده شده سپس قدیر را بغل میکنه و گریه میکنه قدیر او را آروم میکنه میخواد بره که ناز میگه تو چی میخواستی بهم بگی؟ قدیر میگه هیچی چیز مهمی نبود دیگه منصرف شدم از رفتن به دوزچه ناز خوشحال میشه همون موقع مته میاد که قدیر خداحافظی میکنه و میره…