خلاصه داستان قسمت ۵۵ سریال ترکی پناهم ده + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۵۵ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز،  تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.

قسمت ۵۵ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۵۵ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۵۵ سریال ترکی پناهم ده

اینجیلا کنار تخت ناز نشسته که ناز بهش میگه تا کی می‌خوای اینجا بشینی من خوابیدم! او میگه تا زمانی که خودتو الکی به خواب نزنی و واقعاً بخوابی سپس از خاطرات کودکیشون میگه که ناز میگه من اصلاً به یاد نمیارم اینجلا میگه یادته خیلی هم خوب یادته تو منو از قصد می‌زدی زمین و وقتی دردم می‌گرفت سعی می‌کردیم منو خوشحال کنی و ذهنمو از اون قضیه دور کنی بعد آهنگ می‌ذاشتی و شروع می‌کردی به رقصیدن اگه یادت نمیاد الان کاری می‌کنم که به یاد بیاری. سپس همون آهنگو میزاره و شروع می‌کنه به رقصیدن و دست نازو میگیره ناز می‌خنده و در آخر همدیگرو بغل می‌کنند. دو روز بعد، مته برای ناز صبحانه آماده کرده و به اتاقش برده و بهش میگه کار زیاد دارم باید برم همه رو انجام بدم. اینجیلا برای مادر قدیر واسه تشکر لباسی خریده و رفته بهش بده مادر قدیر حسابی خوشحال میشه و ازش تشکر می‌کنه. برای اینجیلا پیامی از طرف مته میاد و بهش گفته که تو هتل منتظرتم و آدرسو براش فرستاده قدیر این پیامو می‌بینه و به هم می‌ریزه‌ همان موقع ناز به اینجیلا زنگ می‌زنه و ازش می‌پرسه که کجاست کی میاد خونه چون حوصلش سر رفته هیشکی هم خونه نیست اینجیلا بهش میگه که با مادربزرگم قرار دارم سعی می‌کنم زودتر برسم ولی قول نمیدم و بعد از خداحافظی کردن با قدیر و مادرش از اونجا میره.

هاتف رفته به خونه مبرا تا باهاش حرف بزنه او با دیدن هاتف میگه که مادرم خونه نیست هاتف میگه من با خودت کار دارم مبرا تعارفش می‌کنه به داخل هاتف ازش هم از طرف خودش هم از طرف فیلیس معذرت خواهی می‌کنه و بهش میگه که تو هم این وسط سوختی نمی‌خواستم اینجوری بشه مبرا جا خورده و میگه فکر نمی‌کردم کسی به فکر منم باشه از این قضیه هر کسی یه چیزی به دست آورد ولی من هم کارمو هم زندگیم سوخت و از دست دادم. هاتف بهش میگه می‌خوام برای تو و مادرت یه کاری کنم بهم بگو چی می‌خوای او ازش می‌خواد که شکایتشو پس بگیره تا پدرش از زندان آزاد بشه هاتف میگه من اگه این کارم بکنم اون باید به خاطر حمل اسلحه مجازاتشو بکشه ولی روش فکر می‌کنم سپس بهش کلید خونه‌ای میده و میگه اینو بده به مادرت بده، باهاش صحبت کن می‌خوام تو با مادرت بری اینجا زندگی کنی و بعد از کمی حرف زدن از اونجا میره. عفیفه وقتی به خونه میاد مبرا سعی می‌کنه با حرفاش نرمش کنه که تاثیری نداره عفیفه با دیدن کلید خونه به هم می‌ریزه و سریعاً از خونه میره تا اونو پس بده. قدیر به ناز زنگ می‌زنه و ازش می‌خواد تا شب با همدیگه برن بیرون تا درباره یه موضوعی باهاش صحبت کنه قدیر ناز را می‌بره به همان هتلی که اینجیلا و مته اونجا هستند مت تو راهرو اتاق‌های هتل به اینجیلا میگه یه هدیه هم خریدم و بهش نشون میده اینجیلا ذوق می‌کنه و میگه خیلی قشنگه همون موقع قدیر و ناز اونارو می‌بینن و ناز با دیدن اونا جا می‌خوره صداشون می‌زنه همه شوکه شدن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پناهم ده + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا