خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۵۶ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۵۶ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۵۶ سریال ترکی شربت زغال اخته

دوعا بعد از دیدن پیام نورسما سریعا به شعله زنگ میزنه و میگه باید سریعا ببینمت. مصطفی پیش عبداله خان میره و میگه من به آشپزی خیلی علاقه دارم و توشم خیلی موفقم میخوام با مامان سولماز یه رستوران بزنیم خواستم ازتون اجازه بگیرم عبداله خان میگه باشه پسرم مصطفی که متوجه نیست میگه باسه بابا فداسرت عبداله خان میگه گفتم باشه اجازه خواستی گفتم باشه مصطفی به خودش میاد و حسابی خوشحال میشه و دستشو میبوسه و میره. دوعا پیش شعله رفته و ماجرارو بهش میگه اونا در حال فکر کردنن که بدونن چیکار باید بکنن و شعله نقشه ای میکشه و راهی میشن. فاتح پیش پدرشو عامر میره و میگه که هتلو میخوام بفروشم اونا جا میخورن و میگن چیزی شده؟ فاتح میگه نه فقط کاریه چیز خاصی نیست. دوعا با لباسی که کلاه داره و ماسک زده میره تو بیمارستان و از پرستار کمک میخواد تا بهش کمک کنه او هم قبول میکنه. پرستار به بهونه کمک از اون مرد اونو میبره به طبقه بالا و دوعا میره پیش نورسما و سریعا لباساشو عوض میکنه و ازش میپرسه چیشده؟ نورسما میگه منو از پنجره انداخت پایین دوعا شوکه میشه و سریعا لباسشو تنش میکنه و از اونجا میبرتش.

شعله استرس گرفته که همان موقع زنگ خونه اش میخوره و دوعا نورسمارو اونجا میبره. نورسما ازشون تشکر میکنه و میخواد که کسی نفهمه دوعا میگه من باید برم که شک نکنن ولی شعله هست پیشت سپس نورسما میخوابه که دوعا به شعله ماجرارو تعریف میکنه شعله شوکه شده و میگه بهتره به پلیس بگیم دوعا میگه الان نمیشه چون مادر و پدرش باور نمیکنن. دوعا به خونه برمیگرده که پنبه پیشش میره و لباس خوابی بهش میده و میگه برات هدیه خریدم دوعا از دیدن اون لباس جا میخوره و تشکر میکنه و بعد از رفتنش با خودش میگه به این زن چه ربطی داره که من چی میپوشم؟ سر میز شام عبداله خان به پنبه میگه با نورسما حرف نزدی؟ او میگه نه ایتالیاست، آره دیگه وقتی با وصله خودت ازدواج کنی خوشبخت میشی دوعا میگه الان اون پسر وصله نورسما بود؟ پنبه میگه آره دیگه حداقل دروغگو نیستن فاتح و عبداله خان به پنبه میگه این چه حرفیه میزنی! پنبه ماجرای زن محجبه کایهان میگه که محجبه نبوده فاتح جا میخوره. مصطفی سر میز شام به همه خبر میده که قراره با سولماز رستوران بزنه پنبه جا میخوره و میگه پدرت نمیزاره اما عبداله خان میگه من اجازه دادم که پنبه جا میخوره.

بعد خوردن شام درباره این موضوع باهم حرف میزنن. دوعا واسشون توضیح میده و نیلای میخواد آتو بگیره که دوعا میگه اینجا نمیتونی آتو بگیری تلاش نکن اونم دقیقا مثل تو یک شبه خواست محجبه بشه کسی بهت شک کرد یا گفت چرا؟ عبداله خان به پنبه میگه چرا نگفتی بهمون؟ پنبه میگه ترسیدم عصبی بشین. آذرخش و عامر به اونجا میان تا درباره عروسیشون اونارو هم در جریان بزارن که عبداله خان درباره ماه مبارکی که توش هستن حرف میزنه و دعا میخونن همونجا آذرخش از اون فضا و اینکه دوعا هم روسری سرش انداخت اونموقع و عامر هم همراهیشون میکنه جا میخوره. فردای آن روز آذرخش اول با دوعا حرف میزنه که او میگه فقط چون پنبه ازم خواهش کرد همراهی کردم قصد تغییر دادن خودمو ندارم! آذرخش به شرکت میره تا با عامر درباره حرکت دیشبش حرف بزنه. شعله به رستورانی که سولماز میخواد با مصطفی بزنه میره که اونجا با عبداله خان روبرو میشه. بعد از کمی حرف زدن شعله از دیکتاتوریش میگه که چرا باید همه چیز چیزی که شما میخواین بشه؟ حتی درباره خودتونم دیکتاتورین با زنی هستین که دوسش ندارین! زیرزیرکی به من رسیدگی میکنین من نمیزارم احساساتمو به بازی بگیرین و با مردهایی که نمیدونن چی میخوان هیچ کاری ندارم و میره خونه. بعد از چند دقیقه عبداله خان به خونه اش میره و میگه حرفاتونو زدین و رفتین! شعله میگه بریم بیرون که عبداله خان میگه زیاد طول نمیکشه و اونجا اعتراف میکنهکه دوسش داره شعله شوکه شده و نورسما که از پشت در می شنید شوکه میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا