خلاصه داستان قسمت ۵۸ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۵۸ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۵۸ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۵۸ سریال ترکی شربت زغال اخته

آذرخش و عامر با دوست و همسرش رفتن بزای صرف افطاری به رستوران اونجا دوست عامر نسبت به یه میز که الکل میخورن حساسیت نشون میده و به گارسون تذکر میده که نباید اجازه بدن تو ماه رمضان الکل تو رستوران بخورن، آذرخش باهاش درباره این موضوع بحث میکنه و میگه یه میز دیگه چی میخورن به ما چه ربطی داره؟ هرکی هرچی دوست داره میخوره ما یه کشور آزادیم و واسه این آزادی خیلی سختی کشیدیم! سپس بعد از کمی بحث کردن زن دوست عامر ازشون میخواد تموم کنن و به بحث خودشون برگردن. شعله با نورسما صحبت میکنه و میگه روزی که داشتی عقد میکردی امید اومد اونجا میخواست بیاد داخل ولی من جلوشو گرفتم بعد از اون شب تو یه اجرا با پوکت آشنا شدیم اونم موزیسینه و چیز خاصی بینشون نیست فقط باهم همکار و دوستن. نورسما سعی میکنه از زیر زبون شعله حرف بکشه که ببینه باباش تو زندگیش هست یا نه دوسش داره یا نه که شعله میگه نه من تنهایی راحتترم و بحثو عوض میکنه. نیلای با مصطفی صحبت میکنه و میگه هیچکی حرفمو باور نمیکنه من ابراهیمو دیدم شاید اتفاقی واسه نورسما افتاده مگه میشه اصلا گوشیش آنتن نده؟ رفتن ایتالیا کشور دور افتاده نرفتن که!

او به داداش میگه بیاد اونجا سپس بهش میگه فردا بعد از گذاشتن عبداله خان به شرکت سر راه یه سینی باقلوا میگیری میای دنبال من باید خودم برم خونه خانواده ابراهیم بفهمم چی به چیه! آذرخش و عامر موقع رفتن به خانه کنار اسکله میرن تا باهمدیگه درباره اتفاق تو رستوران حرف بزنن آذرخش حرفهای تو دلشو میگه و عامر هم آرومش میکنه. فردای آن روز شعله سر میز صبحانه به نورسما میگه آماده ای؟ حرفاتو آماده کردی؟ نورسما میگه آره سپس شعله میگه گوشی که بهت دادمو به سیم کارت جدید میدم میندازی توش هروقت هر موقع کاری داشتی یا به من یا به دوعا زنگ بزن به دوعا هم گفتم از همه چیز خبر داره نورسما ازش تشکر میکنه سپس راهی میشه. راننده تو مسیر از جلوی خانه امید رد میشه که نورسما ازش میخواد اونجا یه لحظه وایسه نورسما خاطراتشو زنده میکنه که همان موقع پوکت میبینه که جلوی در منتظر امید وایساده نورسما با دیدن امید خوشحال میشه اما اشکی رو گونه اش میشینه و از اونجا میره. او به خانه میرسه که ثانیه با دیدنش حسابی خوشحال میشه و ابراهیم و حمدی را خبر میکنه. نورسما بهشون میگه که وقتی به هوش اومدم از اونجا زدم بیرون انقدر منگ و بی حال بودم که خودمو جلوی خونه یکی از دوستان دیدم رفتم اونجا و وقتی حالم خوب شد اومدم پیشتون.

حمدی بهش خوش آمد میگه و ازش میپرسه اون شب چه اتفاقی افتاده بود نورسما میگه هیچی رفتم دم پنجره هوا بخورم که سرم گیج رفت افتاده از اونجا. تو مدرسه مته خان با چیمن تصمیم میگیرن دوتایی برن به ملاقات لمان مادر مته خان تا روحیه اش عوض بشه. عامر به آذرخش زنگ میزنه و قرار میشه بره ظهر دنبالش تا برن چندتا خونه ببینن. سولماز هنوز به شعله شک داره و با سویلای درد و دل میکنه و در آخر میگه فهمیدم باید چجوری و از کجا این موضوعو پیگیری کنم! نیلای به خانه ثانیه رفته که او با دیدنش جا میخوره و نیلای میگه داشتم رد میشدم گفتم شاید خواهرم اومده باشه بیام یه سر بزنم بهش او با ابراهیم روبرو میشه و میگه به به آقا داماد پس اومدین! سپس سراغ نورسمارو میگیره که ثانیه به ابراهیم میگه برو به خانمت خبر بده سپس خودشون دوتا میرن به طرف سالن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا