خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۶۷ سریال ترکی پناهم ده
فیلیس رفته رستوران دیدار پیش ناز که تو حیاط غدیر را میبینه و باهاش بحث میکنه و به حالت تحقیر نگاهش میکنه که تو چی تو خودن دیدی که نزدیک دختر من شدی؟ و باهم کل کل میکنن که مادر غدیر به اونجا میاد و با دیدن فیلیس میگه تو کی هستی که به پسر من اینجوری نگاه میکنی مار؟ سپس باهاش دعوا میکنه که غدیر مادرشو از اونجا میبره ناز هم با مادرش دعوا میکنه که آبروریزی کردی! مگه نگفتم نیا اینجا! چه خوب که بابا میخواد طلاق بگیره و میره که فیلیس جا میخوره و با ناراحتی میره. اوزان به اهالی خانه میگه که برای اینجیلا مراسم خداحافظی گرفته شب تو رستورانی که ناز کار میکنه مادرش میگه چه فکر خوبی آفرین. فیلیس تو اتاق ناز رفته و اونجا با یادآوری روز عروسیش لبخند میزنه مادربزرگ اینجی میره اونجا و باهاش حرف میزنه که چرا انقدر خودتو قوی نشون میدی در حالیکه به آروم شدن خودت احتیاج داری؟ به پدرت تکیه کن تا دخترت ببینه و به تو تکیه کنه! و بعد از زدن حرفاش از اونجا میره که فیلیس گریه میکنه. ناز مبرا را استخدام کرده تا بهش کمک کنه تو نظم پرسنل رستوران.
شب وقتی اوزان و اینجیلا میرن به رستوران ناز با دیدنشون جا میخوره و میگه میزو تو رزرو کرده بودی اوزان؟ و از این سورپرایز زیاد خوشش نیومده و با سردی باهاشون برخورد میکنه. اینیجلا تو اون مراسم با ناز و مبرا آشتی میکنه و بغلشون میکنه. تانسو میره پیش بلگین تا باهاش حرف بزنه تا باهاش آشتی کنه اما بلگین میگه چطور یه زن با یه زن دیگه این کارو میکنه؟ فیلیس دوست ماست! متوجهی؟! اینیجلا میره پیش غدیر و بهش میگه که ناز بهت بی حس نیست عاشقت شده غدیر میگه پس اختلاف طبقاتیمون چی؟ اینیجلا میگه هیچی عشق واقعی همیشه برنده میشه به اینچیزا نگاه نکن ناز خیلی فرق کرده اونم با تو! سپس بحث کشیده میشه سمت علاقه اینجیلا و مته که همان موقع ناز حرفاشونو میشنون و میفهمه که احساسی این وسط بوده. مته به اونجا میاد تا با اینیجلا خداحافظی کنه وقتی مته میخواد لره ناز میگه منو هم برسون. وقتی به خونه میرسن ناز ازش میپرسه که چرا انقدر راحت جدا شدی؟ دلیل خودمو میدونم تو کی بود؟ مته میگه که من عاشق شده بودم ناز میگه اینیجلا آره؟ و باهاش دعوا میکنه و با فهمیدن این موضوع بهم میریزه و در آخر از خونه بیرونش میکنه…..
