خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی پناهم ده + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۷۰ ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز،  تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.

قسمت ۷۰ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۷۰ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۷۰ سریال ترکی پناهم ده

فیلیس رفته پیش ناز و موقع خواب باهم کمی حرف میزنن و او بهش میگه که قدیر به عزت گفته بوده که عاشق تو شده ناز جا میخوره و با خوشحالی با صدای بلند میگه چی؟ چی گفتی؟ گفتی چی گفته؟ فیلیس میگه خیلی خوب خودت خوب شنیدی انگاری دوست داره و بهش میگه باشه من موافقم ناز میگه چی؟ واقعا داری راست میگی؟ فیلیس میگه خوب من تاحالا تورو انقدر خوشحال ندیده بودم اونا همدیگرو بغل میکنن. از طرفی قدیر هم با مادرش حرف میزنه و از احساسش نسبت به ناز میگه که من عاشقش شدم و دوستش دارم. فردای آن روز اینجیلا میز صبحانه مفصلی برای همه آماده کرده که همه نشستن و دارن با خوشی صبحانه میخورن و از گذشته و خاطراتشون میگن و میخندن. از طرفی ناز که فهمیده قدیر دوسش داره میخواد اذیتش کنه تا بهش اعتراف کنه و از حسش بهش بگه واسه همین با هم رفتن تا خونه ای که املاکی پیشنهاد داده ببینن که مشاور املاکی میگه این محل خیلی خوبه و از مجرد بودن ناز و زیباییش میگه که قدیر بهم میریزه و میگه اصلا به نظرم این خونه خوب نیست خیلی کوچیکه و تو توی عمارت بزرگ شدی اینجاها واست احساس خفگی میاره اصلا از این محل بریم بیرون به نظرم یه جای دیگه خونه ببینیم اما ناز میگه نه خیلی خوبه مشاور میگه یه خونه دیگه هم هست بیاین بهتون نشون بدم.

اونا اونجارو هم میرن میبینن و ناز خوشش میاد ولی قدیر سعی میکنه رو اونجا هم ایراد بگیره در آخر ناز بهش میگه که خیلی واسم خوبه مبله هم هست تو هم میای بهم سر میزنی دیگه؟ بالاخره دوستمی تا الان خیلی بهت زحمت دادم برو به دوزچه به کارات برس هرازگاهی بیا پیشم اینجا بهم سر بزن قدیر ناچارا قبول میکنه. اینیجلا دور از چشم مته میره تا با ضیاء حرف بزنه او با دیدنش جا میخوره و میگه مته فرستادتت؟ اینیجلا میگه نه خبر نداره خودم اومدم فکر میکنین اگه خودش بود میومد؟ ضیاء میگه نمیدونم دیگه نمیتونم اتفاقیو پیش بینی کنم! بلگین با اصرار هم دانشگاهیش میره پیشش تا به حرفاش گوش کنه بلگین میره و بهش میگه من چجوری میتونم حرفاتو باور کنم؟ یه بار میگی طلاق گرفتم یه بار میای میگی میخوای طلاق بگیری کدوم حرفتو باور کنم؟ او سعی میکنه واسش ماجرارو تعریف کنه تا آروم بشه و باورش کنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پناهم ده + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا